حالا موقع آن رسیده که صحبت را به قانون انقراض سلطنت از سلسله قاجار کشانده و جریان آن را برای خوانندگان محترم شرح دهم. در صفحات پیش اشاره کردم با به هم خوردن زمزمه و لایحه جمهوری تصور میرفت تا مدتی اتفاقی رخ ندهد ولی اختلاف دربار با رئیسالوزراء به مرحلهای رسیده بود که دیگر ادامه روابط دربار و دولت محال بود. از طرفی پیشآمد دوم فروردین ۱۳۰۴ برای شخص سردار سپه و طرفدارانش حادثه غیرمنتظرهای بود که بایستی هر چه زودتر جبران شود. همه درصدد بودند راهحلی برای این بنبست پیدا شود.
جلسات در منزل رئیسالوزراء و طرفدارانش همه روزه دائر است. وزراء اعضاء وزارتخانهها را تشویق میکردند به منزل رئیسالوزراء رفته ادای احترام نمایند. یک روز اعضاء دادگستری در رأس آنها مرحوم حاج سیدنصرالله تقوی رئیس دیوان کشور و سایر قضات و اعضاء اداری عدلیه و اعضاء کابینه مستشاری به منزل رئیسالوزراء رفتیم. مرحوم حاج سیدنصرالله قصیدهای را که در تعریف سردار و ذم احمدشاه بود قرائت کرد.
ترتیب شرفیابی هم این بود که رئیسالوزراء در وسط باغ منزل که بعدا خراب شد و کاخ مرمر به جای آن ساخته شد ایستاده اعضاء ادارات دور ایشان حلقه زده و عضوی که ارشد بود اظهار ارادت میکرد. رئیسالوزراء هم به مقتضای مجلس بیاناتی میفرمود، البته مذاکرات در اطراف خدمات سردار به کشور بود. بعد از چند دقیقه مرخص میشدند و جماعت دیگری از وزارتخانه دیگر شرفیاب میشدند. طرفداران سردار در مجلس علاوه بر تشویق مردم به فکر تهیه لایحه جدید بودند.
اینک مختصری از یادداشتهای خود که چندین سال قبل یکی از دوستان که در کار جمهوری و تغییر سلطنت وارد بود برای من حکایت میکرد و من در همان زمان یادداشت کردم نقل مینمایم: «تهیه طرح مقدمات انقراض سلطنت قاجاریه است. صبح زودی است، حاج رحیم آقای قزوینی منزل من آمد (مقصود شخصی است که از قول ایشان اینجانب یادداشت کردهام) گفت بلند شو برویم یک جایی. گفتم کجا؟ گفت جایی که دوستان همه جمعاند. قبول کردم بیرون آمدیم. حاجی رحیم هم یک درشکه صدا کرد گفت برو جلوی سرچشمه. از سرچشمه رد شدیم سر کوچه میرزا محمود وزیر نگه داشت. بعد وارد حیاطی شدیم که تا آن موقع ندیده بودم، رفتیم توی سالن دیدیم حاجی امینالضرب هم آنجاست. معلوم شد منزل سرلشکر امیرطهماسبی است. خلاصه چهار نفر شدیم.
امیرطهماسبی صحبت کرد. خلاصهاش این بود باید فکری کرد برای تشویق مجلس به گذراندن طرح انقراض سلطنت قاجاریه و همچنین اقدام به بستن بازار. بعد اظهار کرد من با آقای رئیسالوزراء صحبت کردم فرستاد با شما آقایان مشورت کنم. حاجی امینالضرب پرسید حاجی معینالتجار را دیدهاید و موافق است؟ سرلشکر گفت او خودش با رئیسالوزراء صحبت کرده است. بعد پرسید حالا نظرتان چیست، من که از همه جوانتر بودم گفتم خوب است، با خود رئیسالوزراء هم تماس بگیریم.
قرار شد دسته جمعی به دیدن ایشان برویم. از منزل بیرون آمدیم من و حاجی رحیم، در یک درشکه، امیرلشکر طهماسبی و حاج امینالضرب در درشکه دیگر به عمارت رئیسالوزراء رفتیم. در آنجا حاج معینالتجار هم بود. کریم آقا بوذرجمهری، مرتضیخان یزدانپناه هم بودند. خبر دادیم آقای رئیسالوزراء بیرون تشریف آوردند. بعد از مقدمهای گفتند کار ما با دربار به جایی رسیده که یا باید من از بین بروم یا دربار. مخالفت ما با قاجاریه علنی شده ما باید پیش برویم، یا موفق میشویم یا از بین میرویم. اگر آقایان با من موافقید اقدام کنید و الا آزادید.
حاج امینالضرب گفت خود حضرت اشرف میداند من با قاجاریه مخالفت شخصی دارم. هر کس این کار را علم کرد من با او هستم. سردار فرمودند این کریم آقا و مرتضیخان و عبدالله خان (مقصود امیرلشکر طهماسبی است) و داور و تیمورتاش در اختیار شما هر چه بگویید میکنند. حاج معینالتجار گفت اجازه بدهید ما همین جا متحصن بشویم و یک عده اصناف و تجار در مدرسه نظام. فرمودند خود دانید و رفتند.
من به کریم آقا گفتم امروز و امشب را اینجا خواهیم بود. او گفت بروم دستور ناهار را بدهم. حاج امینالضرب گفت حالا تازه ساعت ۱۰ صبح است بلند شویم اشخاص را خبر کنیم برای تحصن. به حاج معینالتجار گفتم الان میرویم منزل شما آقایان تجار را خبر میکنیم. یک قطعنامه مینویسیم و میآییم منزل حضرت اشرف بست مینشینیم و تا این کار تمام نشود از تحصن خارج نمیشویم.
آقای رئیسالوزراء ضمن صحبت گفتند هر کاری میخواهید بکنید ولی بدانید ما پول نداریم در قضیه جمهوری «ت و خ»، پدرسوختهها مقداری پول گرفتند و خوردند. خلاصه رفتیم منزل حاج معینالتجار آقایان بازرگانان را خبر کردیم. مقداری پول جمع کردیم برای تهیه دیگ پلو. حاج رحیمآقا مامور شد با حسین فشنگچی و دیگران دیگ پلو در مدرسه نظام بار کنند و اصناف را خبر کنند. (به طور معترضه باید بگویم این حسینآقا در سال ۱۳۳۴ که اینجانب استاندار آذربایجان بودم از حرارت و جنب و جوش که صدر مشروطیت داشت افتاده و یک روزنامه به اسم تبریز منتشر میکرد).
ما هم بالاجتماع از منزل حاج معینالتجار رفتیم منزل سردار سپه و در آنجا قطعنامهای چاپ کردیم و با آقایان تیمورتاش و داور تماس گرفتیم. ایشان در داخل مجلس لایحه انقراض سلطنت قاجاریه را تهیه کردند. بدین معنی که لایحه از طرف یازده نفر که در رأس آنها داور و تیمورتاش و شیروانی و یاسائی و آشتیانی بودند در تاریخ ۸ آبان ۱۳۰۴ تهیه و قرار شد در جلسه فردا این لایحه به رأی گذارده شود.» این بود یادداشتهایی که آن شخص برای من حکایت کرده بود.