یادداشت
سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ب.ظ
لوئیس نیمیر (Namier) مؤرخ برجسته ی بریتانیایی بر آن بود که تاریخ پژوه حرفه ای باید به موضوع پژوهش خود بیش ازخود بیندیشد؛ باید بیش ازهرچیز در بند واقعیت و حقیقت باشد؛ دل به ناموری نسپرد؛ و خود را از وسوسه ی بازاری کردن دانشوری و خشنود کردن این وآن و درخشش های ساختگی ِ زودگذر فراتر نگاه دارد. بی گمان این برداشت پارسا منشانه از ویژگی های مؤرخ با واقعیت های زندگی ِ دانشگاهی ِ امروزین چندان سازگار نیست - عصری که، به پشتوانه ی رسانه ها، دیدن و شنیدن کارآمدتر از خواندن و اندیشیدن شده است. با اینهمه هنوز ، و شاید بیشتر از همیشه، هنجارهای حرفه ای تاریخنگاری چیزی جز بیشترین سخت گیری در بازتاب درست واقعیت را بر نمی تابد.
هیچ کتابی نیست که، به رغم تلاشهای مؤلف آن، ازسهو و خطا یکسره برکنار باشد؛ چیزی که زبان را به شکوه می گشاید دامنه ی اینگونه کاستی هاست. اشتباه اگرحاصل دسترسی نداشتن به اطلاعات یا آسان گیری نباشد پی آمد بی دقتی است وبی دقتی در تاریخنگاری چیزی نیست که بتوان آن را سهل انگارانه نادیده گرفت. بازتولید بی دقتی ها در حوزه ی تاریخ پدیده ای را که فریدون آدمیت "آشفتگی در فکر تاریخی" نامید دامنه دارترو سهمگین تر می کند وحافظه ی تاریخی ِ جمعی را آسیب پذیر تر می سازد. اشتباهات یک اثر اعتماد خواننده ی آگاه را سلب می کند و خواننده ی بی خبر را گمراه. خطا ها ی یک کتاب، حتی اگر محدود به ثبت درست اسم ها یا جزئیات رویدادها و کارنامه های افراد هم باشد، درست خوانی ِ سندها، رعایت امانت در نقل آنها، صحت استنباط ها، وموجه بودن نتیجه گیری ها را هم مشکوک می کند.
منبع:فخرالدین عظیمی استاد تاریخ دانشگاه کانتیکت آمریکا
۹۴/۰۶/۲۴