آنچه گذشت و آنچه لازم است

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

آنچه گذشت و آنچه لازم است

دغدغۀ فراگرفتن دانش تاریخ وادای زکات آموزش آن(زکاةُ العلم نشرُه)،تمرین سعۀصدروارتباط باخلق،مراغرق این دریای کران تاکران کرد.پس من غریق رادریابید.حتی به یک لمحۀ نظر.همین!

بایگانی

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۹:۳۰۲۰
فروردين
لطیفه های سیاسی

یک گروه بازرس به تیمارستانی در مسکو رفتند. گروهی از دیوانگان برای خوش آمد گویی در مقابل پلکان تیمارستان به صف ایستادند و ترانه ای را که آن روزها خیلی رواج داشت، خواندند. مضمون ترانه چنین بود " آه، زندگی در کشور سوسیالیست چه زیباست"

یکی از بازرسان متوجه شد که یکی از آنها نمی خواند.

« پس چرا نمی خوانی؟»

« من که دیوانه نیستم. من پرستارم.»

*******

یک روز مردی با عزم راسخ به دفتر کمیته مرکزی حزب کمونیست رفت و گفت:« من می خواهم عضو حزب بشوم، از کجا باید شروع کنم؟»

- « از مطب روانکاو.»

محمدحسن محب
۱۹:۳۰۰۶
فروردين
دلایل انتصاب مهندس بازرگان به ریاست دولت موقت

اگر بخواهیم یک جمعبندی از دلایل انتصاب مهندس بازرگان به ریاست دولت موقت ارائه بدهیم باید دلایل زیر را مورد توجه قرار داد:

1-عدم تمایل امام برای قبول پست اجرایی از سوی روحانیت، که اصرار امام بر چنین امری به دو دلیل بود: 1- شأن روحانیت 2- عدم صلاحیت فنی روحانیت.

از نظر امام در آن دوره مهم آن بود که قانون شرع اجرا شود و حکومت در این زمینه ابزاری است برای اجرای قانون شرع. اهمیت کار فقیه در این است که با توجه به شناخت و علمی که نسبت به احکام شرعی دارد، بتواند قانون شرع را برای اجرا تصویب و از سوی دیگر بر اجرای آن نظارت کند. از سوی دیگر، از نظر امام روحانیت برای بر عهده گرفتن امور اجرایی از توان فنی برخوردار نبوده که این عدم توانایی نیز طبیعی بوده است.

2-اعتبار دینی و سیاسی مهندس بازرگان که مقبولیت او را برای روحانیت و شخص امام به همراه داشت.

مهندس بازرگان در طول دوره حیات اجتماعی-سیاسی اش، با عملکرد خود توانسته بود به چهره ای موجه و مقبول و شناخته شده میان روحانیت تبدیل شود. تا جایی که شخص امام در معرفی ایشان، خود به چنین شناختی اذعان می کند. مهندس بازرگان طی مبارزه خود با رژیم، اسلام را به عنوان ایدئولوژی معرفی کرده بود. تمام سعی خود را کرده بود تا اسلام سیاسی شود. در تمام آثارش به دفاع از اسلام و احکام دینی پرداخته بود. شخصیتی بود که پای اسلام را به دانشگاه و سرکلاس درسهای مهندسی باز کرده بود. در مبارزه خود را همگام با روحانیت نشان داده بود و به دفعات از مبارزه آنان حمایت کرده بود. در راه مبارزه طعم تلخ زندان را چشیده بود. تلاش فراوانی را برای نزدیکی دو جریان روشنفکران مذهبی و روحانیت کرده بود. بنابراین وجود چنین تلاشها و مبارزاتی نمیتوانسته از چشم روحانیت پنهان مانده باشد، بلکه چنین تلاش هایی اعتبار دینی و سیاسی برای مهندس بازرگان به همراه داشته بود.

محمدحسن محب