۱۴:۳۱۰۸
مرداد
بنابر آنچه قهرمانمیرزا سالور در روزنامه خاطراتش نوشته است؛ در بسیاری از موارد املاک و مستغلات را بالاجبار و با قیمتهای بسیار نازل بهنام رضاشاه سند میزدند. در مواردی بیشتر هم بدون این که صاحبان املاک در جریان امر قرار بگیرند با تنظیم وکالتنامههای جعلی املاک را بهشاه منتقل میکردند. سالور در این باره نوشته است: «این آدم [رضاشاه] یا ملکها را بهثمن بخس، بهزور، جبر قباله گرفت یا آنچه نگرفت مثل مال ما بهمالکش نداد [یعنی وکالتنامه جعلی تنظیم کرد]». وقتی رضاشاه عزل شد، سالور مذکور در خاطراتش نوشت: «در ظرف بیست سال این همه حق ناحق، زدن، بستن، کشتن این بود نتیجهاش: کمسیونی تشکیل شده بهداراییهای او رسیدگی شود. صاحبان املاک مغصوبه تمامی بهطهران آمده تظلم میکنند. پول نقد هشتاد و شش میلیون در بانکهای ملی و کشاورزی و غیره داشته. در خارجه را مشغول تحقیقات هستند... بیست سال خواب طولانی ایران دید بهدسیسه، تقلب سر تخت نشست، آنوقت بهجای پاس این موهبت بهجان مردم افتاد و از هیچ ظلمی، ستمی، مالمردمخوری، آدمکشی فروگذار نکرد. آخر هم آنحال خودش و بچههایش، این روزگار مملکت و مردم بینوای بیچاره. او بهایلات و عشایر ما ستم کرد. جانشان را گرفت، مالشان را برد، ناموسشان از دست رفت... ریاست قوا از سلطنت بهموجب ماده قانونی ملغی شد. انحصار قند، شکر، چای، پارچه و بعضی دیگر نیز ملغی شد. همه چیز را برای دخل خودش بهاختیار خودش بهعنوان انحصار هنگامی تشکیل داده بود که تمام [مردم] سرگردان دنبال هر یک از آنها از صبح تا شام بدوند، پول بدهند، فقیر بیچیز شوند تا بهفکر کار دیگر یا انقلاب و اغتشاش نیفتند. آدم گرسنه، لخت، بیقند، چای کجا فکر سیاستبافی و تنقیدسرایی میافتد. انگلیسیها خوب درسی دادندش»
(قهرمانمیرزا سالور، روزنامه خاطرات عینالسلطنه، صص 7870- 7877)