آنچه گذشت و آنچه لازم است

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

آنچه گذشت و آنچه لازم است

دغدغۀ فراگرفتن دانش تاریخ وادای زکات آموزش آن(زکاةُ العلم نشرُه)،تمرین سعۀصدروارتباط باخلق،مراغرق این دریای کران تاکران کرد.پس من غریق رادریابید.حتی به یک لمحۀ نظر.همین!

بایگانی

۱۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۹:۳۰۰۶
مرداد
چگونه تاریخ روزگار معاصر را می توان نوشت؟البته نوشتن تاریخ همیشه ممکن است، منتها باید توجه به دو بلکه سه نکته داشت.
یکی این که هر زمان تاریخ معاصر را می توان نوشت، و اما بسته به نگارنده، تابع تمایلات سیاسی و فکری خواهد بود. هیچ کس نمی تواند در اصل این مطلب تردید کند، و فقط می تواند روی شدت و ضعف آن بحث کند.
دوم این که باید توجه داشت که نوشتن هر نوع تاریخی، بسته به حجم اطلاعات و منابعی است که در اختیار است. وقتی پس از گذشت قریب 110 سال از مشروطه، هنوز منابع و اخبار و گزارش ها و اسناد جدید منتشر می شود و هر کدام می تواند تاثیر روی تاریخ آن دوره بگذارد، باید توجه داشت که نسبت به دوره معاصر این مسأله بسیار جدی تر است.
می دانیم که در باره بسیاری از وقایع، هنوز چند درصد اخبار هم انتشار نیافته، بنابرین چطور می توان تاریخ آنها را نوشت؟
نکته سومی هم البته هست و آن این که تحلیل بسیاری از رویدادها وقتی ممکن است که زمان از روی آنها گذشته و آثار دراز مدت آنها ظاهر شود. اقدامی ممکن است در دوره به صورت عمیق قابل تحلیل نباشد، اما وقتی تا چند دهه آثار منفی یا مثبت آن معلوم می شود، می توان بهتر تحلیلش کرد. البته برخی این کار را انجام می دهند و تاریخ روز را هم می نویسند. اما همانطور که می بینم غالب آنها بیش از آن که تاریخی باشد سیاسی است.

منبع:خبرآنلاین/وبلاگ > جعفریان، رسول 


+
محمدحسن محب
۱۹:۳۰۰۶
مرداد
چرانسبت به کشتار شیعیان اعتراض نمی شود؟چرانسبت به کشتار شیعیان اعتراض نمی شود؟ 
درگوگل :http://bit.ly/1nCbDtZ
درتوییتر# Stop killing Shia وموتورهای جستجوی دیگر می بینید اعتراضات کم نبوده اما چون رسانه های عمده وبزرگ دنیا نسبت به آن جو نداده اند کمتر درمنظر عموم قرار دارد
البته دربین خود ما هم به چنددلیل زیاد به آن پرداخته نمی شود1-خوف ازتبدیل شدن جدال طائفه ای بین گروههای مسلمان به مسئله ی عمده واصلی جهان اسلام یعنی افتادن در دامی که استکباربرای نجات اسرائیل پهن کرده وارتجاع عرب باپول وتبلیغات گسترده وپشتیبانی ازافراطیون خودسرسنّی دنبال اجرای آنست2- تقویت جریانات افراط گرایی منفعلانه دربین شیعیان و افتادن رهبری وهدایت این جریانات به دست افرادومحافل مرموز ومشکوک 3- دامن زدن به هیجانات کاذب دربین عوام شیعه که کنترل آن توسط مراجع تقلید وعقلای شیعه امری صعب وپرهزینه است 4- گروهی ازمبلغین ودعاة شیعه این نحوبرخورد باشیعه را مبرری برای مظلومیت شیعه و... ووسیله ای برای گسترش تشیع دربین جوانان مستعدسنّی مستبصر می دانندبنابراین برای جلوگیری از وقوع آن توده ی شیعه رابطور گسترده پای منبر بسیج نمی کنند5- گروههای سیاسی وانجمنهای شیعی(علیرغم مشربهای فکری وفقهی متفاوت بین آنها) این برخوردهارابنفع انسجام ووحدت بیشتر شیعه وکنش دستجمعی آنها می دانند. والخ...


+
محمدحسن محب
۱۹:۳۰۰۳
مرداد
رضا شاه؛ از «دیو» تا «دلبر»در این میان و با نگاه «نه دیو نه دلبر» دکترمحمد علی همایون ایستاده که معتقد است:«رضا شاه عامل انگلیس یا قدرت دیگری نبود. به عکس تقریبا از ابتدا ضد انگلیسی بود و مردم، وقتی او را انگلیسی پنداشتند که با رفتار استبدادی و بی رحمانه اش آنان را از خود منزجر کرد».- [کتاب اقتصاد سیاسی ایران].

برای آن که خواننده این گفتار دریابد نویسنده چه می خواهد بگوید و در قیاس سرزنش مطلق «رضا خان»- تصویر دیو- از تریبون های رسمی خودمان تا ستایش مطلق «رضا شاه»- شمایل دلبرانه- در برنامه هایی از جنس فیلم مورد اشاره کدام داوری می تواند هم واقعیت را بازگفته باشد و هم همه واقعیت را و جز واقعیت را نیز در بر نگیرد نقل آخرین بند از کتاب بسیار خواندنی و متفاوت و واقع بینانه «دولت و جامعه در ایران- انقراض قاجار و استقرار پهلوی» نوشته دکترمحمدعلی همایون کاتوزیان (نشر مرکز) گویاست:

« گاه این پرسش مطرح می شود که روی هم رفته ایران بدون رضا شاه سود می کرد یا زیان می دید؟ پاسخ این است که اگر بدون او هرج و مرج خطر تجزیه از بین نمی رفت همان بهتر که او ظهور کرد و قدرت را در دست گرفت زیرا حتی حکومت استبدادی بی رحم از هرج و مرج دایم بهتر است. اما کسانی که این پرسش را پیش می کشند به اصل مطلب توجه ندارند. رضا شاه البته کشور را از چنگ هرج و مرج و خطر تجزیه نجات داد و این البته ضرورت داشت. اما حکومت مقتدر نیازی به رفتار استبدادی و تبهکاری و بیدادگری نداشت. این رفتار دوباره سرچشمه هرج و مرجی شد که پس از سقوط رضا شاه پدید آمد. حکومت مقتدر او در سال های نخست سلطنتش شاید تنها راه نجات کشور از چنگال هرج و مرج و تجزیه بود ولی حکومت استبدادی او هیچ ضرورتی نداشت. برعکس ویرانگر بود و هم به کشور وجامعه و هم به خود او آسیب فراوان رساند.»

اگر روایت رسمی بخواهد رضا خان را تنها از منظر «سنت» نقد کند طبعا منتقدان سنت و مدرنیست ها همراهی نخواهند کرد و چه بسا آنچه در اینجا خصوصیت منفی جلوه کند نزد آنان مثبت دانسته شود.

اگرهم شبکه «من و تو» بخواهد به این شیوه ادامه دهد باید پاسخی برای این پرسش ها هم بیاورد که از آن ارتش 127 هزار نفری در شهریور 1320 چه برآمد یا آیا می توان همه کارهای عمرانی را به خود او نسبت داد و نقش کسانی چون تیمورتاش و داور و فروغی را نادیده انگاشت و اگر اینان نقش آفرین بودند آنچه «سوء ظن و وسواس فکری» و «حذف سیاسی و خانه نشین کردن» آنان خوانده اند، چه توجیهی دارد؟

از دوگانه «دیو و دلبر» در ماجرای رضاشاه هنگامی رهایی می یابیم که دلبر ما «آزادی» باشد. چه، مردمان آزاد خود با ایفای نقش درتشکیل احزاب و رصد رسانه ای و انتخاب نمایندگان و رقابت در چارچوب پارلمان برای توسعه همه جانبه تدبیری می اندیشند.

اگر شبکه من وتو می تواند سیمای دلبرانه تصویر کند شاید به این خاطر باشد که می داند رقیب او – رسانه های رسمی در ایران- تنها از منظر «سنت» نقد می کنند و نه از پنجره آزادی حال آن که ایرانیان اگر هم به ظاهر، تنها مدرنیسم و تجدد را بستایند در دل اما ستاینده روح مدرنیته اند که همان آزادی و هویت مستقل فردی و انسانی است.

 

عصر ایران                  کد خبر: ۳۴۷۷۲۹        تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۳ 

 


+
محمدحسن محب