ادامه مطلب
برای آن که خواننده این گفتار دریابد نویسنده چه می خواهد بگوید و در قیاس سرزنش مطلق «رضا خان»- تصویر دیو- از تریبون های رسمی خودمان تا ستایش مطلق «رضا شاه»- شمایل دلبرانه- در برنامه هایی از جنس فیلم مورد اشاره کدام داوری می تواند هم واقعیت را بازگفته باشد و هم همه واقعیت را و جز واقعیت را نیز در بر نگیرد نقل آخرین بند از کتاب بسیار خواندنی و متفاوت و واقع بینانه «دولت و جامعه در ایران- انقراض قاجار و استقرار پهلوی» نوشته دکترمحمدعلی همایون کاتوزیان (نشر مرکز) گویاست:
« گاه این پرسش مطرح می شود که روی هم رفته ایران بدون رضا شاه سود می کرد یا زیان می دید؟ پاسخ این است که اگر بدون او هرج و مرج خطر تجزیه از بین نمی رفت همان بهتر که او ظهور کرد و قدرت را در دست گرفت زیرا حتی حکومت استبدادی بی رحم از هرج و مرج دایم بهتر است. اما کسانی که این پرسش را پیش می کشند به اصل مطلب توجه ندارند. رضا شاه البته کشور را از چنگ هرج و مرج و خطر تجزیه نجات داد و این البته ضرورت داشت. اما حکومت مقتدر نیازی به رفتار استبدادی و تبهکاری و بیدادگری نداشت. این رفتار دوباره سرچشمه هرج و مرجی شد که پس از سقوط رضا شاه پدید آمد. حکومت مقتدر او در سال های نخست سلطنتش شاید تنها راه نجات کشور از چنگال هرج و مرج و تجزیه بود ولی حکومت استبدادی او هیچ ضرورتی نداشت. برعکس ویرانگر بود و هم به کشور وجامعه و هم به خود او آسیب فراوان رساند.»
اگر روایت رسمی بخواهد رضا خان را تنها از منظر «سنت» نقد کند طبعا منتقدان سنت و مدرنیست ها همراهی نخواهند کرد و چه بسا آنچه در اینجا خصوصیت منفی جلوه کند نزد آنان مثبت دانسته شود.
اگرهم شبکه «من و تو» بخواهد به این شیوه ادامه دهد باید پاسخی برای این پرسش ها هم بیاورد که از آن ارتش 127 هزار نفری در شهریور 1320 چه برآمد یا آیا می توان همه کارهای عمرانی را به خود او نسبت داد و نقش کسانی چون تیمورتاش و داور و فروغی را نادیده انگاشت و اگر اینان نقش آفرین بودند آنچه «سوء ظن و وسواس فکری» و «حذف سیاسی و خانه نشین کردن» آنان خوانده اند، چه توجیهی دارد؟
از دوگانه «دیو و دلبر» در ماجرای رضاشاه هنگامی رهایی می یابیم که دلبر ما «آزادی» باشد. چه، مردمان آزاد خود با ایفای نقش درتشکیل احزاب و رصد رسانه ای و انتخاب نمایندگان و رقابت در چارچوب پارلمان برای توسعه همه جانبه تدبیری می اندیشند.
اگر شبکه من وتو می تواند سیمای دلبرانه تصویر کند شاید به این خاطر باشد که می داند رقیب او – رسانه های رسمی در ایران- تنها از منظر «سنت» نقد می کنند و نه از پنجره آزادی حال آن که ایرانیان اگر هم به ظاهر، تنها مدرنیسم و تجدد را بستایند در دل اما ستاینده روح مدرنیته اند که همان آزادی و هویت مستقل فردی و انسانی است.
+نوشته شده در ساعت ۱۶:۴۲ بعد از ظهر توسط محمدحسن محب
**