ادامه مطلب
البته روح بزرگ امام بعنوان یک رهبر باعث شد تا با درک فشارهای وارده بر غیرت جوانان ، از تخطئه و مخالفت علنی با آنها خودداری کند امّا برای انقلابیونی که شعارشان حاکمیت اسلام بود،سکوت امام نمی توانست نشانۀ مجوزی بر انجام ترور و اعمال خشونت آمیز باشد. به همین جهت بسیاری از انقلابیون با آن که در زندانهای شاه شکنجه شدند، و با گروههای مسلح هم بند شده بودند، اما ریخته شدن خون هر انسانی را بدون مجوز شرعی حرام می دانستند. و با این گروهها همراه نشدند.
اندیشه امام در این زمینه حتی در میان روحانیون نیز مخالفینی داشت و بسیاری از روحانیون انقلابی معتقد بودند که بدون دست بردن به اسلحه نمی توان با رژیم شاه مبارزه کرد! به همین جهت، آنها حمایت معنوی از گروههای مسلح اسلامی را بر عهده گرفتند و فتواها یا احکام مربوط به ترور سران رژیم شاه را صادر می کردند.
به هرحال،آن چه به پیروزی رسید تفکر امام و استراتژی او بود. همان طور که گفته شد، این استراتژی پس از پیروزی انقلاب در خصوص دشمنان انقلاب و تجزیه طلبان و براندازان هم ادامه یافت. و مجوزی برای برخورد خشن با آنان ، جز در صحنه نبرد، یا بعد از یک محاکمه در دادگاه صادر نشد.
تحلیل شرایط و اوضاع پیش آمده بعد از پیروزی انقلاب ، که بعضا منجر به خروج از این استراتژی شده را نباید به سادگی انجام داد و ما نیز در پی توجیه یا رد وقایع رخداده نیستیم . اما این ویژگی ، مایۀ اصلی انقلاب اسلامی بود و دشمن تلاش بسیاربرای عدول پیروان امام از این استراتژی داشت.گاه؛ پافشاری امام به چشم پوشی از گذشته و سوابق افراد ، منجر به روی کارآمدن گرایشهای خشونت طلب قبل انقلاب ( مثل فداییان اسلام و مؤتلفه و ..) می شد و گاه انجام اقدامات بسیار خشن وسبعانه از سوی ضد انقلاب و تبلیغ گسترده بر خشونت های ضد انقلاب می توانست منجر به تحریک احساسات مردم ومسئولین و خروج از سیاست مزبور شود.بروز برخی اقدامات در این دوره،ناشی از همین تحریکات وغلبه افرادی مثل آیت الله خلخالی بود که وابسته به جریان فدائیان اسلام ( و گروههای مسلح و خشونت گرای قبل از انقلاب) بودند. ازسوی دیگر ؛ گاه منفعت طلبی های محلی ، انگیزه ای می شد تا خشونت جای رحمت را بگیرد و امام را در خصوص ادامه این استراتژی(لااقل در بین افرادی که خود را انقلابی و اسلامی می دانستند)به تردید بیندازد.
سخنان نقل شده از امام، که در برنامه «شاخص»3برای اثبات خشونت گرایی امام! از لابلای صدها ساعت سخنرانی و دهها پیام ایشان جستجو و انتخاب شده بود، بدون بیان شرایط و حتی بدون بیان معنا و مفهوم واقعی آن بود و برای نسل امروز چنین تصور باطلی را پدید آورد که لابد امام پس از بیان این سخنان تهدید آمیز ، اقدامات شدید و غیرمتناسبی را بر ضد دشمنان انقلاب اتخاذ کرده است!
برای نسل امروز بیان نشده است که طرفداران انقلاب تا ماهها از داشتن یک رسانه حتی در حد یک روزنامه محروم بودند! و بر عکس ، مخالفان انقلاب و یا وابستگان به احزاب و گروههای مسلح و خشونت طلب قبل انقلاب، بواسطه بهره مندی ازتشکیلات و سازماندهی شان چگونه فضای مطبوعاتی کشوررا به تصرف خود درآورده و با صدها نشریه رنگارنگ! و ترویج دروغ سعی در محکوم سازی روند رحمت و به شکست کشاندن آن داشتند! و توانستند در رادیو و تلویزیون کشوری که انقلاب کرده حاضر شده و تقریبا کنترل این رسانه را به چنگ آورند.
برای نسل امروز بیان نشده است که مبارزان انقلابی ولی خشونتگرا که مدعی آزادی طلبی بودند، نظیر مجاهدین خلق پس از انتشار یک دو روزنامه از سوی جبهه انقلاب، چگونه آزادی مطالعه را از طرفداران خود هم سلب کردند و آنها را از خواندن روزنامه های وابسته به انقلابیون منع نمودند!! و همان ها که روزی افتخار می کردند برای آزادی خلق ،جان خود را به خطر می اندازند، شروع به ترورهای گسترده ازهمین مردم مخالف خود کردند! و کار این گروه مبارزه با امپریالیسم!! چگونه به همکاری با آمریکا و حمایتهای امپریالیسم از آنان انجامید؟!
من یک محقق تاریخ نگار یایک نویسنده متون سیاسی نیستم و نوشته های من درحد یک گزارش صادقانه و شخصی از یک سری مشاهدات وتحلیلهای شخصی است.اما به نظر من ، سکوت نویسندگان محقق در این خصوص می تواند دیدگاه جوانان امروزی وآیندگان رادرمعرض آسیب هایی قرار دهد که از سوی دشمن آگاه ودوست ناآگاه بر پیکر انقلاب اسلامی وارد می شود و من به سهم خود و در حد بضاعت اندک خود این سکوت خطرناک را می شکنم.
پاورقی:
1- این شعار نشاندهنده دو نکته مهم است : اول آن که طرح چنین شعاری نمی تواند بدون زمینه اجتماعی باشد و چنانچه ادعای جامعه شناسان غربی در خصوص سیری شکم مردم ایران و داشتن رفاه نسبی درست بود ، طبعا چنین شعاری قابلیت جذب در توده های شکم سیر اجتماعی ! را نداشت . دومین نکته آن که خواسته های کمونیستها می توانست در یک اصلاحات دولتی مثل انقلاب سفید محقق شود و نیازی به تغییر اساسی رژیم نبود! به همین جهت ، این شعارها با روح انسانی و آرمانگرایانه اسلامی مردم منطبق نشد و حتی آن را نوعی توهین به انقلابیون ، و مشابه دانستن سطح خواسته ها با یک «حیوان»! می دانستند. به یاد دارم که شعار « نان، مسکن، آزادی » از سوی چریکهای فدایی خلق بر دیواری نوشته شده بود؛ و انقلابیون زیر آن شعار نوشته بودند:« علف، طویله، جفتک»! این همسانی بین خواسته های مثلا انقلابی با خواسته ها و نیازهای حیوانی، نوعی توهین به بلندی سطح خواستههای انقلابیون به شمار می آمد.
2- گروههای دیگری هم نظیر نهضت آزادی بودند که با اقدام مسلحانه مخالفت داشتند ، امّا تا قبل از اوجگیری انقلاب و فرار شاه، تأکیدی بر تغییر رژیم شاهنشاهی نداشتند.
3- نام یک برنامه چند قسمتی تلویزیونی که در سال 88 و بعد از آن ، از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.
منبع:بازتاب /نویسنده:نادر نوروزشاد
نوشته شده در ساعت ۱:۱۰ قبل از ظهر توسط محمدحسن محب
**