بحث در مورد قتل عام تفلیس در زمان آقا محمدخان قاجار
🔴نظر دوستان دانشمند گروه در مورد قتل عام تفلیس در زمان آقا محمدخان قاجار که برخی از کینه ورزان و مغرضان تمام نتایج ناشی از واقعه را منتسب به این شاه دانسته اند، چیست؟
🔵طبق چیزی که اساتید و حتی در اسناد گویا وجود دارد قتل عام تفلیس توسط آقا محمد خان قاجار یک جعل تاریخی است این گفته رو من از یکی از اساتیدم که تخصص قاجاریه دارند شنیدم اما متاسفانه خودم در این باب مطالعه نکردم
🔶جعل تاریخی که نیست... منابع قاجاریه هم گفتن... بحث اغراق و غلو شاید قابل بحث باشه
🔷عرض کردم که توسط آقا محمد خان نبوده است گویا, تنها نقل قول کردم از یکی از اساتید که تخصص قاجاریه دارند
قتل و کشتار تفلیس واکنش محلی بوده است واکنش داود بیک ارمنی و جوادخان گنجه ای به کشتارهای قبلی گرجی ها از ارمنی ها و مسلمانان
منتهی آقا محمدخان نیز از این کشتار حمایت کرده.جوادخان و داود ارمنی در پناه تسخیر تفلیس به وسیله آقا محمدخان موفق به کین خواهی از گرجیان گردیدند
🔰 لازم به ذکر است که در برخی منابع چون ملوک خمسه از رافی"هاکوپ ملیک هاکوپیان" و تاریخ قراباغ نامه میرزا جمال جوانشیر قراباغی و تاریخ صافی از میرزا یوسف قراباغی کشتار گرجی ها در تفلیس به ملوک خمسه و بویژه ملیک مجنون چله بردی نسبت داده شده است. فی الواقع اینان به همراه جوادخان از محرکان اصلی در لشکرکشی خان قاجار به تفلیس بودند و از دروازه هایی که ملوک خمسه و متحدان آنها وارد شهر تفلیس شدند بیشترین کشتارها و قتل و غارت ها صورت گرفت که متاسفانه بعدها به دست مغرضان و کینه ورزان به نام شته قاجار ثبت گردید.
🔰 وقتی که شاه شهید آقا محمد خان به عزم تنبیه تفلیس می رفت والی گرجستان لشکر فرستاده بود. شاه شهید در آن دره بسقوو کمین کرده با گرجیان جنگ کرده، شکست داده و از آن جا بر تفلیس تاخته بود. از کوهی که در جنوبی تفلیس است بر شهر حمله آورده و قتل و غارت نموده بود. این واقعه در سنه یک هزار و دویست و ده هجری واقع شده.
به نظر من فتح شاه شهید تفلیس را و فتح نادر شاه افشار جهان آباد را، از کارهای بزرگ است که از این دو پادشاه قهار سر زده است. ولی این دو فتح باعث شد که دولت انگلیس به طمع هندوستان افتاده [آن جا] را تصاحب کرد و دولت روس به خیال گرجستان افتاده گرجستان را تصرف نمود. اگر سلاطین ایران به همان سکه و خطبه از ولات گرجستان قناعت می کردند احتمال داشت به این زودی ها پرده ولات گرجستان دریده نشود و خانواده چندین ساله ولات به باد نرود. الکساندر میرزا پسر اریکلیخان از ولات گرجستان بود که سال ها در تبریز خدمت مرحوم ولیعهد وظیفه داشت و کمال احترام را از او می فرمودند. این بنده سکه تفلیس به اسم کریمخان زند دیده است که «یا کریم» بالای ضرب تفلیس نقش بوده است. بدیهی است که کریمخان، به خوانین دنبلی که در آذربایجان حکومت داشته اند چندان تسلط نداشت، تا به گرجستان و تفلیس چه رسد. همان قدر که اظهار خدمت می کرده اند، سکه می زدند و خلعت می گرفته اند مدارا داشته(سفرنامه فرهاد میرزا)
نبرد آقا محمد خان و هراکلیوس(حاکم تحت الحمایه روسیه)
نبردی بود که میان سلسله قاجار و سپاهیان گرجی در کرتسانیسی و نزدیک تفلیس طی روزهای 8 تا 11 سپتامبر 1795 درگرفت. این نبرد پاسخی از سوی آقامحمدخان قاجار ، شاه ایران ، به اتحاد هراکلیوس دوم، پادشاه گرجستان با امپراتوری روسیه بود.گرجستان شرقی که از پادشاهی های کاختی و کارتلی تشکیل می شد از سال 1555 تحت کنترل نامنظم و گاه و بیگاه حاکمان ایران بود. با این حال ، مرگ نادرشاه در سال 1747 منجر به رهایی این دو پادشاهی از کنترل ایران و پیوستن آنان به یکدیگر تحت فرمان پادشاه هراکلیوس دوم ( ارکلی ) در سال 1762 شد.
در سال 1783 ، هراکلیوس با امضای پیمان گئورگیوسک تحت الحمایگی گرجستان توسط امپراتوری روسیه را پذیرفت.هراکلیوس رویای ایجاد یک پادشاهی متحد و نیرومند تحت حفاظت روسیه را داشت تا بتواند پادشاهی ایمرتی در گرجستان غربی و ولایات گرجی تحت سلطه عثمانیان را به قلمرو خود بیفزاید.
نتیجه این وقایع چند سال بعد نمایان شد.سلسله نوظهور قاجار پس از مجموعه ای از کشمکش های داخلی قدرت خود را در ایران تثبیت کرد. آقا محمدخان ، بنیان گذار سلسله قاجاریه سعی داشت قفقاز را به حوزه نفوذ ایران بازگرداند. ایرانیان به هراکلیوس پیشنهاد دادند در ازای لغو پیمان اتحاد با روسیه به امنیت پادشاهی گرجستان و صلح پایبند بمانند.
هراکلیوس از کاترین دوم ، امپراتور روسیه ، درخواست کمک کرد اما با بی اعتنایی او مواجه شد. گرجیان ناچار شدند خود به تنهایی با تهدید ایران مواجه شوند .با این وجود ، هراکلیوس ضرب الاجل آقا محمد خان را رد کرد.
در آگوست 1795 ، آقا محمدخان با ارتش نیرومند 35 هزار نفری اش وارد قفقاز شد و خان نشین های گنجه و ایروان را وادار به اتحاد با خود کرد.خان قاجار با رها کردن محاصره شوشا در خان نشین قره باغ مستقیما رهسپار تفلیس شد و مواضع شدیدا استحکام بندی شده گرجی را در جنوب شرقی شهر مورد حمله قرار داد.
با وجود مقاومتی ناامیدانه ، گرجی ها در روزهای 9 و 10 سپتامبر موفق به عقب راندن مهاجمان قاجاری از برخی مواضعشان شدند آقا محمد خان در ابتدای روز 11 سپتامبر شخصا حمله همه جانبه و گسترده علیه گرجیان را آغاز کرد، در سایه آتشباری توپخانه و حمله شدید سواره نظام ، ایرانیان توانستند با عبور از رودخانه کورا ارتش فرسوده گرجستان را دور زده و از هر سو مورد حمله قرار دهند.
با رسیدن شب نیروهای گرجی تقریبا به طور کامل متلاشی شده بودند بقایای توپخانه گرجستان توانست مدت کوتاهی پیشروی ایرانیان را متوقف کند تا هراکلیوس و 150 نفر همراهش بتوانند به کوه های اطراف بگریزند.
درگیری ها در خیابان های تفلیس ادامه پیدا کرد ظرف چند ساعت قوای آقا محمدخان به طور کامل بر تفلیس مسلط شد ساکنان شهر قتل عام شدند و شهر به کلی غارت شد. نیروهای ایرانی به همراه اموال غارت شده و 15 هزار اسیر عقب نشینی کردند.
در بازگشت از تفلیس ، آقامحمدخان در سال 1796 تاج پادشاهی ایران را بر سر نهاد هراکلیوس برای بازسازی تفلیس به شهر بازگشت اما مشاهده ویرانی کامل شهر باعث ناامیدی و از میان رفتن نقشه های او شد.
روسها از پیش در فکر تسخیر قفقاز بودند و از اینرو با حاکمان محلی پیوندها و پیمانهای نهان و آشکار بسته، در برخی نقاط قوای نظامی مجهز مستقر کرده بودند. در نخستین حمله آقامحمدخان به تفلیس و قفقاز، حدود 6000 سرباز به فرماندهی سرهنگ گوداویچ در داغستان آماده بودند که هراکلیوس متواری از او کمک خواست.این فرمانده در برابر قدرت نمایی آقامحمدخان از دربار کاترین اجازه خواست که به هراکلیوس یاری رساند. کاترین بر پایه پیمان خود با فرمانروای گرجستان اجازه داد. نیز سرداری 22 ساله به نام زوبوف را با 35000 سپاهی روانه منطقه کرد.
هر دو سپاه به دنبال پیروزی هایی در ناحیه رود ترک به هم پیوستند و حاکمان محلی را رام کردند و دربند، باکو، بخشی از تالش و شَماخی و گنجه تسخیر شد. دستهای از سپاه روس پس از عبور از جلگه شیروان وارد دشت مغان گشت و از رود ارس گذشت و آذربایجان را تحت فشار گذاشت. سپاه دیگر پس از اشغال لنکران از راه دریا، بندر انزلی و رشت و بخشی از گیلان را به زیر سیطره خود درآورد.
در این وضع بسیار پیچیده، آقامحمدخان پس از احضار باباخان به تهران و دادن زمام امور شهر به میرزاشفیع مازندرانی و ابقای محمدخان قاجار دولو در مقام بیگلربیگی تهران و دادن مسئولیت حفاظت شهر به او، با لشکری مجهز عازم آذربایجان گشت.
در این هنگام خبر درگذشت کاترین و جانشینی پسرش پل و فرمان عقبنشینی ارتش روس به آقامحمدخان رسید. وی پس از عبور ارس، قلعه شوشا را گشود و بر آن شد که نواحی اشغالی را تصرف کند.
آقا محمدخان در سال 1797 و در حین سازماندهی یک حمله دیگر به گرجستان طی سوء قصدی کشته شد و هراکلیوس نیز در اوایل سال 1798 درگذشت. سه سالی که در پی آمد در گرجستان سال های هرج و مرج و سردرگمی بود.
پادشاهی تضعیف شده و در هم شکسته گرجستان با پایتخت نیمه ویرانش به آسانی در سال 1801 تحت فرمان روسیه درآمد...
تاریخ ایران.سرجان ملکم، ج2، ص347
تاریخ ایران.پرسی سایکس، ج2، ص460
جنگ و فتح در جهان اسلام.Alexander Mikaberidze