آنچه گذشت و آنچه لازم است

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

آنچه گذشت و آنچه لازم است

دغدغۀ فراگرفتن دانش تاریخ وادای زکات آموزش آن(زکاةُ العلم نشرُه)،تمرین سعۀصدروارتباط باخلق،مراغرق این دریای کران تاکران کرد.پس من غریق رادریابید.حتی به یک لمحۀ نظر.همین!

بایگانی

انحطاط ایران در دوره قاجاریه

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۴۲ ب.ظ

ایران دوران قاجاریه را، از نظر من، باید به دو مقطع تقسیم کرد: قبل و بعد از قحطی ۱۲۸۸ ق./ ۱۸۷۱ میلادی که مصادف است با دولت میرزا حسین خان سپهسالار. ایران قبل و بعد از قحطی فوق تفاوت‌های اساسی دارد.
قبل از قحطی ۱۲۸۸/ ۱۸۷۱ جامعه ایران جامعه‌ای است دارای احساس اقتدار و اعتماد به نفس نسبی که خود را همطراز و هم‌شأن و همپایه قدرت‌های همسایه- عثمانی، روسیه تزاری و استعمار بریتانیا که شبه قاره هند را در زیر سلطه داشت و از این‌طریق هم مرز ایران بود، می‌دانست. شاهان قجر و رجال سیاسی نیز همین احساس و تلقی را داشتند که البته احساس درستی نبود زیرا از دوران شاه سلیمان صفوی، یعنی از اواخر قرن هفدهم میلادی، فرایند انحطاط ساختارهای سیاسی ایران آغاز شده بود و این در زمانی است که قدرت‌های غربی در آستانه ورود به عصر جدیدی بودند که سیطره جهانی ایشان را به ارمغان می‌آورد. معهذا، تا حوالی نیمه سلطنت ناصرالدین شاه پس‌افتادگی ایران و فرادستی غرب و تغییر رابطه میان ایران با کشورهای اروپایی از رابطه کشورهای همسنگ به رابطه قدرت‌های برتر و سلطه‌گر با طعمه‌ای که شکار ایشان بود، در میان ایرانیان بطور جدی احساس نمی‌شد. البته برخی رجال و افراد فهیم این مسئله را احساس می‌کردند ولی احساس عمومی این نبود. مضافاً اینکه تهاجم استعمار انگلیس، که قدرت استعماری اصلی غرب در سده‌های هیجدهم و نوزدهم میلادی است، به ایران تا این زمان چندان سازمان‌یافته و تهاجمی نبود. این تحول در دهه ۱۸۷۰ میلادی و به ابتکار دیزرائیلی (لرد بیکانسفیلد)، صدراعظم ملکه ویکتوریا، صورت گرفت. در این دهه است که توماس کارلایل، اندیشمند انگلیسی، اندیشه "ملت برگزیده" و مباحث نظری در زمینه رسالت تمدن‌سازی جهانی اقوام توتونی بطور عام و انگلوساکسون‌ها بطور خاص مطرح می‌شود و دیزرائیلی سیاست بی‌تفاوتی جناح لیبرال، به رهبری گلادستون، در مسئله مستعمرات را به شدت مورد حمله قرار می‌دهد.
ناصرالدین شاه، که در دوران سلطنت طولانی پنجاه ساله‌اش این انفکاک صورت می‌گیرد، پیش از قحطی ۱۲۸۸ ق./ ۱۸۷۱ م. پادشاهی است مغرور که به روسیه تزاری و استعمار بریتانیا از موضع کاملاً برابر برخورد می‌کند، ولی او پس از قحطی بتدریج به پادشاهی بدل می‌شود فاقد اعتماد به نفس کافی که از موضع ضعف به قدرت‌های غربی می‌نگرد. این تحول در نگاه به استعمار غرب در روانشناسی رجال سیاسی ایران نیز رخ می‌دهد. قحطی ۱۲۸۸ ق. در ایجاد این تحول روانی سهم مهمی داشت.
با صعود مظفرالدین شاه این فرآیند شتاب بیش‌تر می‌یابد. در دوران او کانون‌های استعماری، بی هیچ مانع و رادعی از سوی حکومت ایران، تمامی تلاش خویش را برای قبضه کردن زمام امور سیاسی ایران به کار بردند. این تحولات به انقلاب مشروطیت ایران در اوایل سده بیستم میلادی انجامید ولی کانون‌های استعماری با تحمیل عوامل خود بر موج انقلاب و هدایت آن به سمت و سوی مطلوب خویش حاصل دلبخواه را از آن چیدند. پس از خلع محمدعلی شاه، که از نظر من حاصل جنگ داخلی تحمیل شده بر ایران بود و هدفمند، در دوران ۱۷ ساله سلطنت احمد شاه قاجار کانون‌های استعماری در کلیه شئون سیاسی و اقتصادی ایران، و بویژه در درباره و دستگاه حکومتی، نفوذ فوق‌العاده یافتند. و این فرایند به کودتای ۱۲۹۹ رسید و سرانجام سلطنت پهلوی را بر ایران تحمیل کرد.
در نوشتار سیاسی دوران مشروطه و تاریخنگاری پس از آن، بویژه دوره پهلوی، درباره عقب‌ماندگی ایران دوره قاجاریه و بی‌لیاقتی حکمرانان و دیوانیان آن عصر به شدت اغراق شده. قبلاً گفتم و باز عرض می‌کنم که ایران را باید با کشورهای همسنگ مقایسه کرد. اولین استقراض خارجی ایران در سال ۱۸۹۲ به مبلغ پانصد هزار پوند استرلینگ برای پرداخت غرامت امتیاز انحصار تنباکو بود که از بانک شاهی قرض کرد.

در سال ۱۸۷۳ بدهی خارجی دولت عثمانی ۲۰۰ میلیون پوند بود و تا ۲۰ سال پس از آن دولت ایران هنوز هیچ وام خارجی دریافت نکرده بود. در سال ۱۸۷۰، بیست سال پیش از ماجرای تنباکو، دولت مصر بابت توسعه نیشکر در جلگه رود نیل مبغ ۷ میلیون پوند با بهره ۷ درصد از بنیاد یهودی بیشافشِم لندن وام گرفته بود. در سال ۱۸۷۳ بنیاد فوق ۲۳ میلیون پوند دیگر با همان بهره وام در اختیار دولت مصر قرار داد. پس از دو سال، اسماعیل پاشا خدیو مصر، سهام مصر در کمپانی کانال سوئز را به مبلغ ۴ میلیون پوند به دولت بریتانیا فروخت و ۸ میلیون پوند دیگر نیز از بیشافشم ها قرض کرد. مدت کوتاهی بعد، اسماعیل پاشا به استقراض داخلی از صرافان یهودی و یونانی اسکندریه با بهره ۳۰ درصد روی آورد. این ورشکستگی عثمانی و مصر بسیار فراتر از ایران اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی است. توجه کنید به گزارشی که سِر آرتور هاردینگ درباره میزان پولی که مظفرالدین شاه در اختیار دارد یا می‌تواند به سهولت فراهم کند برای طرح عمران خوزستان و آقای دکتر رضا رئیسی طوسی در سلسله مقالات «استراتژی سرزمین‌های سوخته» درج فرموده‌اند:

رضا رئیس طوسی، «استراتژی سرزمین‌های سوخته: عین‌الدوله، انگلیسی‌ها و عمران خوزستان»،  فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال اول  شماره ۱، بهار ۱۳۷۶، صص ۱۰۷-۱۲۷.
هاردینگ از قول نوز بلژیکی می‌نویسد:‌

«اکنون که کسری بودجه دولتی تحت رژیم کاملاً اقتصادی عین‌الدوله ترمیم شده است، تأمین سالانه مبلغ ۴۰ هزار پوند برای طرح‌های عمرانی نمی تواند از توانایی این وزیر خارج باشد. در مورد سئوال دوم، این که ذخایر شخصی شاه چقدر است، او معتقد بود که شاه بیش از یک میلیون پوند استرلینگ در اختیار دارد... که احتمالاً نقد نیست. اگر انبوهی از مروارید و جواهرات او را کنار بگذاریم، نقدینگی‌اش ۵۰ هزار پوند استرلینگ است که اگر به طرح اختصاص یابد، در حدود یک سال می‌تواند جذب شود.»

به ابعاد اغراق‌ها توجه کنیم: عرض کردم که ایران در زمره آخرین کشورهایی بود که به استقراض خارجی روی آورد آن هم فقط ۵۰۰ هزار پوند که رقم مهمی نبود،‌ و نیز باید تأکید کنم که این بدهی، که باید تا  سال ۱۹۳۲ تداوم می‌یافت، بسیار زود پرداخت شد. در سال ۱۸۹۹، سه سال پس از قتل ناصرالدین شاه، ایران بابت وام فوق به بانک شاهی تنها ۱۲۲۱۰۰ پوند بدهکار بود که در سال بعد (۱۹۰۰) تمامی آن را پرداخت. مصادف است با آغاز صدارت مجدد میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان (اتابک).

RF:https://telegram.me/abdollahshahbazi


۹۵/۰۵/۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدحسن محب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی