یکی از دلایل سقوط آخرین شاه ایران
چهارشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۳ ب.ظ
...از جمله مهمترین این دگرگونیها، احساس قدرت و توانمندی زیادی بود که [شاه]در سالهای پایانی حکومتش در وی پدید آمده بود. او یک سال قبل از انقلاب و در مراسم اعطای سردوشی به فارغالتحصیلان دانشکده افسری با غرور خاص اعلام کرد: «هیچ کس نمیتواند مرا سرنگون کند. من از پشتیبانی ارتش 700 هزار نفری، تمام کارگران و اکثریت مردم ایران برخوردارم. من قدرت را در دست دارم.» (زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، چاپ هفتم، انتشارات روزنه، 1390، ص 158)
او نه بلوف میزد و نه به آنچه میگفت بیاعتقاد بود. دست کم تا چند ماه قبل از انقلاب او واقعاً یقین داشت که رژیم و حکومتش پایدار و مستحکم است و هیچ خطری، او و حاکمیتش را تهدید نمیکند. نه تنها قوای مسلحهاش در نهایت وفاداری و عزم و اراده خللناپذیری پشت وی بودند، بلکه گارد جاویدان 50 هزار نفریاش در حد «پرستش» به او وفادار بودند. صدها هزار نیروی انتظامی، گارد ویژه نیروی انتظامی، ژاندارمری، رنجرها، کلاه سبزها و... با همه وجود پشت شاه بودند. تشکیلات پرکار، دقیق و کاملاً حرفهای اطلاعاتی و امنیتیاش (ساواک) همه مخالفان وی را شناسایی و سرکوب کرده بود. دستگاههای امنیتی وی نه تنها مخالفان و منتقدان رژیم در داخل کشور را کاملاً گرفتار و در کنترل داشته بلکه حتی در خارج کشور هم آنچنان رعب و هراس ایجاد کرده بودند که اگر کسی در خارج از کشور سخنی و حرکتی در مخالفت با رژیم شاه مرتکب شده بود، از بیم مجازات، دیگر به کشور بازنمیگشت.
از دید شاه، مخالفان، منتقدان و ناراضیان وی صرفاً محدود میشدند به معدودی که وی از آنها به نام «ارتجاع سرخ و سیاه» نام میبرد. مقصود وی از «ارتجاع سرخ» مارکسیستها بودند که وی آنها را مزدور و وابسته به کمونیسم بینالملل و بعضاً سرسپرده به اتحاد شوروی میدانست. «ارتجاع سیاه» هم به اعتقاد وی مذهبیون قشری و متعصب بودند که علت مخالفتشان با رژیم او به واسطه اصلاحات و اقدامات ترقیخواهانهای چون اصلاحات ارضی (توزیع زمینهای ملاکین بزرگ در میان رعیت و کشاورزان در سال 1340)، اعطای حق رأی و حق طلاق به زنان و واردکردن آنها به مشاغل و مناصب فرهنگی، اداری و اجتماعی بود. او سه سال قبل از انقلاب در مصاحبهای با اوریانا فالاچی، به وی میگوید که «جدای از این دو قشر، مابقی مخالفان و ناراضیانش تعداد انگشتشماری روشنفکر، نویسنده، هنرمند و این تیپ افراد هستند که در همه جوامع از جمله جوامع غربی هم این جماعت مخالف و منتقد حکومتهایشان هستند.» (زیباکلام، 1390: 196).
۹۵/۰۴/۳۰