درباره لشکرکشی فتح علی شاه به شرق(مسئله هرات)
يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۰۴ ب.ظ
بنوشته ملکم یاپ، در سالهای ۱۷۹۸-۱۸۳۸ ایران نقش اصلی را در سیستم دفاعی کمپانی هند شرقی داشت و «بنظر میرسید اتحاد هند بریتانیا و ایران سدّی غیرقابل عبور در برابر هرگونه تهاجم محتمل [روسیه] به هند فراهم ساخته است.» در سپتامبر ۱۸۲۸، ... لرد النبورو در رأس هیئت نظارت بر امور هندوستان جای گرفت. این همان نهادی است که بعدها به وزارت امور هندوستان بدل شد. النبورو خواستار تحریک ایران به جنگ با روسها بود ولی دوک ولینگتون، به تأثیر از نظرات دوست قدیمیاش سِر جان ملکم، وی را از این نظر منصرف کرد. بنظر ولینگتون، کمک بریتانیا باید به ایجاد ارتشی کوچک محدود میشد که تنها امنیت داخلی ایران را تأمین کند نه اینکه ایران توان تهاجم یا مقابله با تهاجم خارجی را بیابد. نظرات ولینگتون- ملکم در کارپایه النبورو قرار گرفت. او ایران را تشویق میکرد که تنها یک نیروی نظامی کوچک و منضبط برای تأمین امنیت داخلی تشکیل دهد نه بیشتر. النبورو حتی برای خرید سلاحهای کوچک به عباس میرزا پیشنهاد وام داد. او به بنتینک، فرمانفرمای هندوستان، نوشت: خطر واقعی در اشغال ایران به دست روسیه نیست، در این است که روسیه چنان نفوذی در ایران بیابد که از منابع آن به سود خود بهره برد. و به ولینگتون نوشت: روسیه میخواهد از ایران به عنوان جای پایی برای تهاجم به هند استفاده کند. سِر جان مکدونالد، وزیر مختار بریتانیا در ایران در زمان جنگ دوّم ایران و روسیه، که از خویشان سببی سِر جان ملکم بود و با ملکم نظرات مشترک داشت، در نامه ۵ ژانویه ۱۸۳۰ عباس میرزا را «شیطانی بیوجدان» خواند که «اتکاء بر او احمقانه است.»
سفر سال ۱۸۳۱ عباس میرزا، نایبالسلطنه، به خراسان رضایت بریتانیا از وضع ایران را به شدت متزلزل کرد. ... بنوشته یاپ، سِر جان کمپبل، وزیر مختار بریتانیا در ایران، اطلاعاتی جسته و گریخته به دست آورد که احساس خطررا در او برانگیخت.کمپبل به این نتیجه رسید که هدف واقعی سفر عباس میرزا به خراسان تصرف هرات است. او در اواخر سال ۱۸۳۱ کوشید تا عباس میرزا و وزیرش، میرزا ابوالقاسم خان قائممقام فراهانی، را از تصمیمشان منصرف کند ولی موفق نشد. دردآورتر برای بریتانیا این بود که اینک «قهرمان» قشون عباس میرزا نه افسران انگلیسی که یک «ماجراجوی» لهستانی بنام بوروسکی بود که اخیراً به اردوی ولیعهد پیوسته و بزعم انگلیسیها مأمور روسها بود...
درتابستان ۱۸۳۲ عباس میرزاحرکت خود به سوی هرات را ازسر گرفت وکمپبل با اعزام دکتر جان مکنیل به اردوی او باز کوشید تا وی را منصرف کند. مکنیل محتمل میدانست هرات به دست عباس میرزا فتح شود و به زودی نفوذ ایران تا قندهار امتداد یابد. بدینسان، سیطره مشترک ایران و روسیه بر افغانستان تأمین میشد.
حکومت هندبریتانیا تمهیدات متعددبرای مقابله با تهاجم ایران به شرق اندیشید.سرانجام،در سال ۱۲۴۹ ق. عباس میرزا پسر خود،محمّد میرزا(محمد شاه قاجار)،را بهمراه میرزا ابوالقاسم خان قائممقام و پانزده هزار نیروی نظامی روانه هرات کرد.
معهذا«بخت» یارکمپانی هند شرقی بریتانیا بود.درست دراین مقطع حساس از تاریخ ایران و منطقه، عباس میرزا به علت ورم کلیه به سختی بیمار شد و در شب ۹ جمادیالثانی ۱۲۴۹ ق./ ۲۴ اکتبر ۱۸۳۳ م. در مشهد درگذشت. نایبالسلطنه فقید در این زمان تنها ۴۷ سال داشت. او را در حرم امام رضا (ع) دفن کردند.
با توصیف فوق،باوررایج درمیان ایرانیان که عباس میرزا ووزیرش، قائممقام،راقربانی«دسیسه انگلیسیها» میدانند نامعقول نیست.اگر در آن زمان دسیسهگرانی وجود داشتند و اگر آنان از عوامل و اهرمهای کافی در اردوی عباس میرزا برای پیشبرد طرحهای خود برخوردار بودند،قطعاً مسموم کردن این سردار سرکش ایرانی کم هزینه ترین و مؤثرترین تمهید بود...
منبع:P.Fbook-Dr.SHahbazi
۹۴/۰۸/۰۳