درباره دو مفهوم «بنیاسرائیل» و «یهود»
باید میان دو مفهوم «بنیاسرائیل» و «یهود» تمایز قائل شد. در قرآن کریم نیز این تمایز دیده میشود. در «عهد عتیق» هم این تمایز دیده میشود. در کتاب ارمیاء از یهودیان بعنوان نابودکننده بنیاسرائیل نام برده شده که درست است. در دوران حاکمیت روم بر سرزمین شام منطقه بیتالمقدس یا فلسطین کنونی، چون تحت سلطه شاهان یهودی (خاندان هرود یا هیرود) بود «یهودیه» نام گرفت و این عنوان اطلاق میشد به تمامی اتباع خاندان شاهی یهود که تابع روم بودند
در دوران مسیحی غرب، نام یهود به شدت منفور شد به دلیل نقش یهودیان در ماجرای عیسی مسیح (ع) و کشتار مسیحیان اولیه که عموماً از بنیاسرائیل بودند. لذا، در غرب نیز، مانند جهان اسلام، یهودیان نام «یهودی» را برای اطلاق به خود در میان سایر مردم به کار نمیبردند و از نامهایی چون «عبرانی» و «اسرائیلی» استفاده میکردند. دیزرائیلی، صدراعظم یهودیتبار بریتانیا، در رُمانهایش پیوند میزند میان مفهوم «عرب»، که در فرهنگ بریتانیای نیمه اول سده نوزدهم محترم بود، با «عبرانیان» یعنی «یهودیان».
دیزرائیلی در «سیدونیا» مینویسد: ««سیدونیا به خوبی آگاه بود که طبیعت انواع انسان را به پنج نوع تقسیم کرده: قفقازی، مغولی، مالایایی، آمریکایی، حبشی. قبایل عرب، به همراه ساکسونها و یونانیها، به نوع اول [قفقازی] تعلق دارند و برترین طبقه این نوعاند. این حقیقت منشاء غرور و ارضاء بزرگی برای انسان است. ولی سیدونیا و برادرانش میتوانستند ادعا کنند که با ساکسونها و یونانیها و سایر ملتهای قفقازی یک تفاوت بارز دارند. عبرانیها نژادی ناآمیختهاند. بیتردید، در میان قبایلی که در اعماق بیابان زندگی میکنند، نیاکانی مانند اعراب موسایی و محمدی، خون خالص شیخ آبراهام را میتوان یافت. ولی اعراب موسایی... کهنترین خون ناآمیختهای هستند که در شهرها سکونت داشتهاند.» یعنی، در زمان دیزرائیلی نیز یهودیان خود را «عبرانی» و بخشی از اعراب معرفی میکردند زیرا در آن زمان، در فرهنگ غرب، «عرب» عنوانی متشخص و معتبر بود برخلاف «یهودی».
خانواده دیزرائیلی، که یهودیان مهاجر از شبهجزیره ایبری بودند، خود را «دُ اسرائیلی» smile emoticon دیزرائیلی) نامیدند نه «یهودی» ولی مخالفان بنجامین دیزرائیلی برای تحقیر او را «مستر بنجودا» مینامیدند. در سال ۱۸۶۱ که اولین سازمان جدید یهودیان جهان در پاریس تأسیس شد آن را «آلیانس اسرائیلی» نامیدند نه «آلیانس یهود». حتی زمانی که میخواستند دولت کنونی اسرائیل را تأسیس کنند در جلسات گردانندگان سازمانهای یهودی این بحث درگرفت که دولت جدید را چه بنامند؟ ابتدا دو نام مطرح بود: دولت یهود و دولت صهیونیستی، ولی سرانجام نام «دولت اسرائیل» را برگزیدند که وجه فرهنگی- دینی و تبلیغاتی بهتری داشت.
پس از تفوق بلامنازع زرسالاران یهودی بر جوامع معاصر غربی بود که از نیمه دوم سده نوزدهم تلاش برای رسمیت دادن به نام «یهود» جدی شد و در کتاب «دولت یهود» هرتزل این نام بعنوان نام عام بنیاسرائیل به کار رفت. این عنوان عمومیت یافته و حتی خود من نیز مجبورم عنوان «یهودی» و «یهودیت» را به کار ببرم. مانند نام «فلسطین» که نامی جعلی است و اطلاق دارد به قوم باستانی فلسطینی که مهاجران از جزایر دریای اژه بودند و با بنیاسرائیل در جنگ و به این دلیل در فرهنگ غرب «فیلیستین» (فیلیستیانیسم) به معنی آدم کاسبکار و بدکار است. قبلاً نوشتهام که این واژه بویژه از دهه ۱۸۶۰ و از طریق کتاب «فرهنگ و آنارشی» ماتیو (مَتییو) آرنولد، شاعر و ادیب نامدار انگلیسی، رواج پیدا کرد.
https://en.wikipedia.org/wiki/Culture_and_Anarchy
بنابراین، مفهوم کنونی «یهود» و «یهودیت» مبهم است. کسانی که خود را از تبار بنیاسرائیل میدانند امروزه خود را «یهودی» میخوانند و دین خود را «یهودیت». اطلاق این مفهوم به هر دو معنا نادرست است. در معنای قومی، یهودی مساوی با تمامی بنیاسرائیل نیست بلکه یکی از اسباط یا قبایل بنیاسرائیل است. در معنای دینی، دین موسوی یا کلیمی (منسوب به لقب حضرت موسی کلیمالله) از قبیله یهود برنخاسته و موسی یهودی نبود یعنی به قبیله یهودا تعلق نداشت.
به این ترتیب بنظر میرسد مفهوم «یهودی» به نام رمزی تبدیل شده که در پوشش بنیاسرائیل و دین موسوی عقاید و مناسکی را رواج میدهد که سنخیتی با دین موسوی یا حتی با سنن قومی بنیاسرائیل ندارد. در این عقاید و مناسک تأثیرات عقاید و اساطیر مصری و فنیقی خیلی بارز است حتی در برخی اسامی مانند فینحاس (پیناس) که مصری است.
*******************
پرسش: فرهنگ و شخصیت یهودی نوعی در عصر ما تا چه حد متأثر از جنایتکاران و شیادانی چون روچیلدها است؟ آیا یهودیت چون زیرمجموعه خود بهائیت بیشتر یک سازمان اطلاعاتی، عملیاتی با اهداف مالی و با استخدام و آموزش (شستشوی مغزی) از بدو تولد نیست؟
پاسخ: تصور میکنم در پاسخ قبل پرسش دوم نیز پاسخ داده شده است. همانطور که عرض کردم در قلب ساختاری که شکل گرفته پدیدهای بنام «زرسالاری یهودی» جای دارد که از سنن کهن دینی و قومی بنیاسرائیل بنام خود بهره میبرد. اشاعه مناسک پنهان و آشکار شیطانی و ترویج ایستارهایی خلاف عرف بشر و روح ادیان ابراهیمی مانند همجنسگرایی از طریق فرهنگ جدید بویژه سینما را کاملاً میتوان به این فرقه منتسب کرد. سلطه این کانون بر ساختار سوداگرانه اقتصاد جهان امروز بویژه بر سیستم بانکداری و بهرهگیری از ابزارهای غیرانسانی برای کسب سود و تأمین اقتدار جهانی نیز آشکار است. این کانون به هیچ جامعه و دولتی وفادار نبوده و نخواهد بود.
ملخصی از«زرسالاران» (جلد اول، قسمت دوم که درباره تاریخ یهود است)