آنچه گذشت و آنچه لازم است

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

آنچه گذشت و آنچه لازم است

دغدغۀ فراگرفتن دانش تاریخ وادای زکات آموزش آن(زکاةُ العلم نشرُه)،تمرین سعۀصدروارتباط باخلق،مراغرق این دریای کران تاکران کرد.پس من غریق رادریابید.حتی به یک لمحۀ نظر.همین!

بایگانی

ادامه مطلب

سه شنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ
استاددکترشهبازی:حکومت پهلوی«انگلیسی» یا «آمریکایی» نبود.بلکه برکشیده کانون معینی بودند...

کانونی که جنگ داخلی سوریه را آفرید وبحران کنونی را با ایجاد داعش پدید آورد(با نام رمز«ایزیس» الهه مصر باستان) ادامه همان کانونی است که رضا خان رابقدرت رسانید ودرتمام دوران موجودیت حکومت پهلوی از آن در مقابل رقبا دفاع کرد:درمقابل اقتدار سپهبد رزم‌آرا،در مقابل اقتدار احمد قوام (قوام‌السلطنه)، درمقابل موج ضد سلطنت دوران دکتر مصدق از طریق کودتای 28 مرداد 1332،ازطریق تحریکات وساقط کردن دولت سپهبد زاهدی نخست وزیر کودتا به سود اقتدار محمدرضا شاه، از طریق توطئه علیه دولت دکتر علی امینی و ساقط کردن این دولت و غیره.

تمامی کارهایی که حکومت پهلوی کرد در پیوند با همین کانون بود از جمله حذف اقتدار اعراب شیعی بنی‌کعب در جنوب خلیج فارس به سود وهابیون،لغوقرارداد دارسی درزمان دولت حزب کارگررمزی مکدونالد وایجاد جنجال«ضدانگلیسی» [جنجال «ضد انگلیسی» علیه دولت کلمنت اتلی یعنی دولتی که صهیونیست‌ها رسماً به جنگ و ترور علیه آن دست زدند و یک وزیر کابینه اتلی را کشتند وهتل شاه داوود اورشلیم رامنفجر کردند وده‌ها نفررابه قتل رسانیدند و سپس دردهه 1340 تبلیغات «ضد انگلیسی» به کارگردانی شاپور ریپورتر علیه دولت هارولد ویلسون].

دودهه است بنده این اصل بنیادین روش شناسی درشناخت تاریخ ایران را بیان می‌کنم ولی عده‌ای علاقمندند همچنان معادله ساده دو گزینه‌ای «انگلیسی» و«غیر انگلیسی»،«آمریکایی» و«غیر آمریکایی» وغیره رامطرح کنند و از این ساده‌اندیشی در تحلیل تاریخی،وبه تبع آن درتحلیل سیاسی مسائل روز جهان، پاسداری و حفاظت کنند. نباید ذهن ایرانی عمیقتر از این فرمول ساده چیز دیگری را ببیند.

بارها وبارها نقد کرده‌ام این دیدگاه را.درنقد ادعاهای مرحوم حسن سعادت نوری و به پیروی از او خانم هما ناطق که گویا چون حاج میرزاآقاسی بیشترین روابط رابا فرانسه داشت پس سیاستش استقلال‌طلبانه بود.نشان دادم که دوران سلطنت لویی  فیلیپ اورلئان است که بدنام‌ترین پادشاه سده نوزدهم اروپاست وبیشترین پیوندها رابا کانونهای مالی لندن داشت وآن زمان پاریس مرکز شیادی مالی در جهان بود.این همان دورانی است که ویکتورهوگو در«بینوایان» توصیفش کرده.

در نقد مهملات دکتر عباس امانت در«قبله عالم» چون امیرکبیر دستور اخراج کنت دوسارتیژ، سفیر دولت لویی فیلیپ، را از ایران داد پس امیرکبیر به سود بریتانیا کار کرد وهوادار «انگلیسی‌ها» بود.

و در نقد مرحوم جواد شیخ‌اسلامی و پیروان این مکتب که چون لرد کرزن، وزیر خارجه وقت بریتانیا، از کودتای 1299 اطلاع نداشت و مخالف آن بود، پس رضا خان مستقل بود. و در نقدخیلی‌های دیگر.

 ولی،همانطورکه عرض کردم، آن فرمول ساده همچنان باید بر اندیشه سیاسی و تاریخی ایران غلبه داشته باشد و هماره باید مسائل مهم به همین شکل دو گزینه‌ای و سطحی مطرح شود، تااندیشه سیاسی و تاریخی ایرانیان به عمق نرود. متأسفانه.

 به این دلیل است که تیتر «رضا خان انگلیسی بود» مغایر با مندرجات مصاحبه من است. رضاخان/ رضا شاه/ انگلیسی نبود. او و پسرش، محمدرضا شاه، با کانون معینی در غرب پیوند بسیار عمیق داشتند و برکشیده آنان بودند و این کانون از آن‌ها حمایت کرد، حتی در جریان انتقال سلطنت به محمدرضای ولیعهد در شهریور 1320، و اکنون نیز با بقایای خانوادهپهلوی پیوند نزدیک دارد.

۹۳/۰۸/۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدحسن محب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی