آنچه گذشت و آنچه لازم است

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

آنچه گذشت و آنچه لازم است

دغدغۀ فراگرفتن دانش تاریخ وادای زکات آموزش آن(زکاةُ العلم نشرُه)،تمرین سعۀصدروارتباط باخلق،مراغرق این دریای کران تاکران کرد.پس من غریق رادریابید.حتی به یک لمحۀ نظر.همین!

بایگانی

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۱:۳۸۲۸
بهمن

در خصوص قحطی ومرگ و میر ایرانیان در دوره جنگ جهانی دوم اسناد و اطلاعات فراوانی در میان خاطرات رجال و دولتمردان آن دوره می توان یافت در آن زمان خوراک اصلی مردم ایران نان بود و برای طبقات پایین جامعه قوت‌لایموت؛ اما ازدحام جمعیت در برابر نانوایی ها صورت اسف‌انگیزی به خود، گرفته بود و مرگ‌ومیر ناشی از گرسنگی و بی‌غذایی، روز به‌روز افزایش می‌یافت.

نانواها قسمتی از سهمیه آردی که دریافت می‌کردند، در بازار آزاد به چندین برابر قیمت می‌فروخًتند. آنان باقیماندﺓ آرد گندم را با جو، ذرت، خاک ارّه، ماسه و... مخلوط می‌کردند و نان نامرغوبی به دست مردم می‌دادند. (مردامروز، ۱۳۲۳، ش۱۹: ۵)؛ اما همین نان نامرغوب نیز دردسترس نبود. کمیابی ارزاق و مایحتاج عمومی به‌حدی بود که مردم با زدوخورد، نان و قند و شکر تهیه می‌کردند.

قوام که در مرداد1321 برابر با اوت1942، به نخست‌وزیری رسید، قرصی نان روی میز کنفرانس مطبوعاتی خود، گذاشت و گفت: « مشکل من این است. اگر بتوانم نان مرغوب دردسترس ﻫﻣﺔ ایرانیان قرار بدهم سایر مشکلات حل خواهد شد» (اطلاعات،1321، ش5009: 1).

در زمستان1320 برابر با 1942م، در بندر ریگ، قحطی شیوع یافت که اهالی برای رهایی از گرسنگی ملخ‌های هجوم آورده را می‌گرفتند و بعد از پخت می‌خوردند (تبرائیان، 1371: 170). در همین زمان، در بم قحطی کامل حکم‌فرما بود و نه تنها، بذری برای زراعت نبود، بلکه عده‌ای از گرسنگی جان دادند؛ این در حالی بود که بین بم و زابل، یکی از انبارهای غله ایران، فاصله چندانی نبود (اطلاعات،1320، ش4782: 1). در تبریز، مرکز غله خیزترین استان کشور ، در زمستان 1321ش برابر با 1943م، چنان قحطی و گرسنگی رواج یافت که نانوایی‌ها به‌جای نان، سیب‌زمینی تحویل مردم می‌دادند (ساعدمراغه‌ای، ۱۳۷۳: ۶۴).


اقدامات دولت برای کاهش آثار قحطی

دولت ایران، درجهت مبارزه با قحطی و کمک به مردم برای تامین نیازهای ضروری زندگی، اقداماتی انجام داد که هر چند به نتیجه نرسید؛ اما به چند نمونه از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

جیره‌بندی و توزیع کوپن: گرانی و کمیابی کالاهای اساسی مردم مانند قند، شکر، پارچه و... دولت ایران را مجبور کرد، برای نخستین بار مبادرت به جیره‌بندی این کالاها کند؛ بنابراین کارت‌های جیره‌بندی(کوپن) تهیه کردند و به هر خانواده، مطابق جمعیت و پس از دیدن شناسنامه ساکنان آن، کارت می‌دادند تا در ساعات معین به شعبه بروند و جیره خود را دریافت کنند. برای انجام این منظور، روز توزیع کوپن و سرشماری را تعطیل عمومی اعلام کردند که 6آذر 1321 برابر با 27نوامبر1942 بود. در این روز، بیش از 3500 نفر از کارمندان دولت، اوراق مخصوص جیره‌بندی را میان خانواده‌ها توزیع کردند (عصر اقتصاد، 1323، ش119: 2)

محمدحسن محب