آنچه گذشت و آنچه لازم است

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

آنچه گذشت و آنچه لازم است

دغدغۀ فراگرفتن دانش تاریخ وادای زکات آموزش آن(زکاةُ العلم نشرُه)،تمرین سعۀصدروارتباط باخلق،مراغرق این دریای کران تاکران کرد.پس من غریق رادریابید.حتی به یک لمحۀ نظر.همین!

بایگانی

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

۲۰:۳۰۲۱
بهمن
انقلاب بدون خشونت!

البته روح بزرگ امام بعنوان یک رهبر باعث شد تا با درک فشارهای وارده بر غیرت جوانان ، از تخطئه و مخالفت علنی با آنها خودداری کند امّا برای انقلابیونی که شعارشان حاکمیت اسلام بود،سکوت امام نمی توانست نشانۀ مجوزی بر انجام ترور و اعمال خشونت آمیز باشد. به همین جهت بسیاری از انقلابیون با آن که در زندانهای شاه شکنجه شدند، و با گروههای مسلح هم بند شده بودند، اما ریخته شدن خون هر انسانی را بدون مجوز شرعی حرام می دانستند. و با این گروهها همراه نشدند.

اندیشه امام در این زمینه حتی در میان روحانیون نیز مخالفینی داشت و بسیاری از روحانیون انقلابی معتقد بودند که بدون دست بردن به اسلحه نمی توان با رژیم شاه مبارزه کرد! به همین جهت، آنها حمایت معنوی از گروههای مسلح اسلامی را بر عهده گرفتند و فتواها یا احکام مربوط به ترور سران رژیم شاه را صادر می کردند.

به هرحال،آن چه به پیروزی رسید تفکر امام و استراتژی او بود. همان طور که گفته شد، این استراتژی پس از پیروزی  انقلاب در خصوص دشمنان انقلاب و تجزیه طلبان و براندازان هم ادامه یافت. و مجوزی برای برخورد خشن با آنان ، جز در صحنه نبرد، یا بعد از یک محاکمه در دادگاه صادر نشد.

تحلیل شرایط و اوضاع پیش آمده بعد از پیروزی انقلاب ، که بعضا منجر به خروج از این استراتژی شده را نباید به سادگی انجام داد و ما نیز در پی توجیه یا رد وقایع رخداده نیستیم . اما این ویژگی ، مایۀ اصلی انقلاب اسلامی بود و دشمن تلاش بسیاربرای عدول پیروان امام از این استراتژی داشت.گاه؛ پافشاری امام به چشم پوشی از گذشته و سوابق افراد ، منجر به روی کارآمدن گرایشهای خشونت طلب قبل انقلاب ( مثل فداییان اسلام و مؤتلفه و ..) می شد و گاه انجام اقدامات بسیار خشن وسبعانه از سوی ضد انقلاب و تبلیغ گسترده بر خشونت های ضد انقلاب می توانست منجر به تحریک احساسات مردم ومسئولین و خروج از سیاست مزبور شود.بروز برخی اقدامات در این دوره،ناشی از همین تحریکات وغلبه افرادی مثل آیت الله خلخالی بود که وابسته به جریان فدائیان اسلام ( و گروههای مسلح و خشونت گرای قبل از انقلاب) بودند. ازسوی دیگر ؛ گاه منفعت طلبی های محلی ، انگیزه ای می شد تا خشونت جای رحمت را بگیرد و امام را در خصوص ادامه این استراتژی(لااقل در بین افرادی که خود را انقلابی و اسلامی می دانستند)به تردید بیندازد.

سخنان نقل شده از امام، که در برنامه «شاخص»3برای اثبات خشونت گرایی امام! از لابلای صدها ساعت سخنرانی و دهها پیام ایشان جستجو و انتخاب شده بود، بدون بیان شرایط  و حتی بدون بیان معنا و مفهوم واقعی آن بود و برای نسل امروز چنین تصور باطلی را پدید آورد که لابد امام پس از بیان این سخنان تهدید آمیز ، اقدامات شدید و غیرمتناسبی را بر ضد دشمنان انقلاب اتخاذ کرده است! 

برای نسل امروز بیان نشده است که طرفداران انقلاب تا ماهها از داشتن یک رسانه حتی در حد یک روزنامه محروم بودند! و بر عکس ، مخالفان انقلاب و یا وابستگان به احزاب و گروههای مسلح و خشونت طلب قبل انقلاب، بواسطه بهره مندی ازتشکیلات و سازماندهی شان چگونه فضای مطبوعاتی کشوررا به تصرف خود درآورده و با صدها نشریه  رنگارنگ! و ترویج دروغ سعی در محکوم سازی روند رحمت و به شکست کشاندن آن داشتند! و توانستند در رادیو و تلویزیون کشوری که انقلاب کرده حاضر شده و تقریبا کنترل این رسانه را به چنگ آورند.

برای نسل امروز بیان نشده است که مبارزان انقلابی ولی خشونتگرا که مدعی آزادی طلبی بودند، نظیر مجاهدین خلق پس از انتشار یک دو روزنامه از سوی جبهه انقلاب، چگونه آزادی مطالعه را از طرفداران خود هم سلب کردند و آنها را از خواندن روزنامه های وابسته به انقلابیون منع نمودند!! و همان ها که روزی افتخار می کردند برای آزادی خلق ،جان خود را به خطر می اندازند، شروع به ترورهای گسترده ازهمین مردم مخالف خود کردند! و کار این گروه مبارزه با امپریالیسم!! چگونه به همکاری با آمریکا و حمایتهای امپریالیسم از آنان انجامید؟!

من یک محقق تاریخ نگار یایک نویسنده متون سیاسی نیستم و نوشته های من درحد یک گزارش صادقانه و شخصی  از یک سری مشاهدات وتحلیلهای شخصی است.اما به نظر من ، سکوت نویسندگان محقق در این خصوص می تواند دیدگاه جوانان امروزی وآیندگان رادرمعرض آسیب هایی قرار دهد که از سوی دشمن آگاه ودوست ناآگاه بر پیکر انقلاب اسلامی وارد می شود و من به سهم خود و در حد بضاعت اندک خود این سکوت خطرناک را می شکنم.

پاورقی:

1- این شعار نشاندهنده دو نکته مهم است : اول آن که طرح چنین شعاری نمی تواند بدون زمینه اجتماعی باشد و چنانچه ادعای جامعه شناسان غربی در خصوص سیری شکم مردم ایران و داشتن رفاه نسبی درست بود ، طبعا چنین شعاری قابلیت جذب در توده های شکم سیر اجتماعی ! را نداشت . دومین نکته آن که خواسته های کمونیستها می توانست در یک اصلاحات دولتی مثل انقلاب سفید محقق شود و نیازی به تغییر اساسی رژیم نبود! به همین جهت ، این شعارها  با روح انسانی و آرمانگرایانه اسلامی مردم منطبق نشد و حتی آن را نوعی توهین به انقلابیون ، و مشابه دانستن سطح خواسته ها با یک «حیوان»! می دانستند. به یاد دارم که شعار « نان، مسکن، آزادی » از سوی چریکهای فدایی خلق بر دیواری نوشته شده بود؛ و انقلابیون زیر آن شعار نوشته بودند:« علف، طویله، جفتک»! این همسانی بین خواسته های مثلا انقلابی با خواسته ها و نیازهای حیوانی، نوعی توهین به بلندی سطح خواسته‏های انقلابیون به شمار می آمد.

2- گروههای دیگری هم نظیر نهضت آزادی بودند که با اقدام مسلحانه مخالفت داشتند ، امّا تا قبل از اوجگیری انقلاب و فرار شاه، تأکیدی بر تغییر رژیم شاهنشاهی نداشتند.

3- نام یک برنامه چند قسمتی تلویزیونی که در سال 88 و بعد از آن ، از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.

منبع:بازتاب /نویسنده:نادر نوروزشاد


محمدحسن محب
۲۰:۳۰۰۴
بهمن
روحانیون سربه‌دار
میر هاشم دوه‌ چی 
میر هاشم دوه‌ چی (عکس از تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان، نوشته احمد کسروی)
این روزها که سخن از اعدام‌های علنی در شهر تهران بسیار گفته و شنیده می‌شود، شاید بد نیست به سابقه اعدام علنی روحانیون در شهر تهران اشاره شود. درباره به دار آویخته شدن شیخ فضل‌الله نوری همه کم و بیش شنیده‌ایم، اما فاتحان انقلاب مشروطه در مرداد ۱۲۸۸ فقط شیخ فضل‌الله نوری را در میدان توپخانه (یا میدان سپه و همان میدان امام خمینی فعلی) اعدام نکردند، بلکه علاوه بر نوری، سه چهره غیر روحانی و ضد مشروطه و یک روحانی مشروطه‌ستیز هم جزو اعدام‌شدگان مرداد ۱۲۸۸ در انظار مردم تهران بوده‌اند. علی‌نقی خان مفاخرالملک (وزیر تجارت و حاکم تهران)، صنیع حضرت (سردسته اوباش حامی محمدعلی شاه) و آجودان‌باشی سه چهره غیرحوزوی بودند که در دادگاه‌های انقلابی مشروطه‌خواهان به اعدام محکوم شده و اعدام شدند. (۱)
میر هاشم دَوَه‌چی که به اشتباه در برخی جاها دیده‌ام که نام او را «دوره‌چی» نوشته‌اند، روحانی ۳۸ ساله تبریزی بود که هشت روز پس اعدام شیخ فضل‌الله نوری، در روز ۱۷ مرداد ۱۲۸۸ در ضلع جنوب‌غربی میدان توپخانه تهران (محل کنونی ایستگاه متروی امام خمینی) به دار کشیده شد. وی که پنج سال در حوزه نجف درس خوانده بود، در ابتدای جنبش مشروطیت جزو طلاب جوان حامی مشروطه در تبریز بود، ولی در اواخر عمرش به جناح روحانیون مخالف مشروطه پیوست. (۲)
عکس یادگاری مشروطه‌خواهان با جنازه میر هاشم دوه چی ، ۱۷ مراد ۱۲۸۸، میدان امام خمینی تهران
بنا به گزارش کسروی، وی در زمان مشروطه‌خواهی‌اش از پیشروان جنبش در تبریز بوده و در یک سخنرانی گفته بود: «هرکسی که به مشروطه و توده خیانت کند یا بر سر دار می‌رود و یا از دو چشم کور شده در بیخ دیوارها به گدایی می‌نشیند.» (۳)
پیش‌تر در نوشته‌ام درباره شیخ ابراهیم زنجانی از قول وی آورده بودم که قرار نبوده اعدام مخالفان مشروطه به همین ۵ نفر ختم شود، ولی به ادعای زنجانی که دادستان محکمه شیخ فضل‌الله بود، با فشار انگلیسی‌ها روند اعدام‌ها متوقف شد.

پاورقی‌ها:
۱-       احمد کسروی، تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان (تهران: هرمس، ۱۳۸۸)، صص ۸۶ – ۷۹٫ از اتهامات مشترک مفاخرالملک، شیخ فضل‌الله نوری و صنیع‌حضرت، کشتن میرزا مصطفی آشتیانی (روحانی مشروطه‌خواه و پسر آیت‌الله میرزا حسن آشتیانی) و شیخ غلامحسین پیش‌نماز (پدربزرگ مرحوم آیت‌الله آقامجتبی کلهری تهرانی) بود که شیخ فضل‌الله این اتهام را نپذیرفته و قتل این روحانیون مشروطه‌خواه را متوجه مفاخر و صنیع‌حضرت کرد. صنیع‌حضرت نیز ضمن پذیرفتن مباشرت در قتل این روحانیون مخالف محمدعلی شاه، در دادگاه گفت که به دستور شیخ فضل‌الله آنها را کشته است. نگاه کنید به: مهدی ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران (تهران: انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۳)، ج ۶ و ۷، صص ۱۲۵۴ و ۱۲۶۹
۲-       مهدی بامداد، رجال ایران (تهران: زوار، ۱۳۴۷)، ج ۴، صص ۴۱۳ – ۴۱۰
۳-       احمد کسروی، همان، ص ۸۶
منبع:تورجان

محمدحسن محب