آنچه گذشت و آنچه لازم است

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

آنچه گذشت و آنچه لازم است

دغدغۀ فراگرفتن دانش تاریخ وادای زکات آموزش آن(زکاةُ العلم نشرُه)،تمرین سعۀصدروارتباط باخلق،مراغرق این دریای کران تاکران کرد.پس من غریق رادریابید.حتی به یک لمحۀ نظر.همین!

بایگانی

روزی که ستارخان گریست.........

دوشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۰۹ ب.ظ

محمد علی شاه قاجار مجلس را به توپ بسته بودند و در برخی شهرها مثل تبریز غوغایی به پا بود. ستار خان و باقر خان رهبری نبرد با محمد علی شاه قاجار را در تبریز بر عهده داشتند شرایط به نحوی بود که حتی زنان با لباس مردانه به میدان آمده بودند و روزنامه حکمت آن زمان با اشاره به حوادث تبریز از شهادت ۲۷ زن شجاع تبریزی در روز ۱۸ رمضان که به حمایت از میهن در برابر ظلم قاجار پرداخته بودند خبر داد.

یکی از شاهدان عینی نبردها در کتابی با عنوان قیام آذربایجان در انقلاب مشروطه نوشته است: روزی   می خواستند یکی از زخمی ها را زخم بندی کنند مجروح اصرار می کرد به او و لباسهای خونی اش دست نزنند و بگذارند جان بدهد بالاخره ستارخان نصیحت کرد که موافقت بکند تا زخم او را ببندند.

مجروح از روی ناچاری گفت: من مرد نیستم و دخترم. میل ندارم لباس از تن بکنم تا زخمم را مداوا کنید ستارخان منقلب و چشمانش پر از اشک شد و گفت:

 (قزم من دیری اولا اولا سن نیه داویه گتدون) دختر! من که زنده ام تو چرا به جنگ رفتی.

گفتنی است این خاطره در بخشی از مقاله بلندی تحت عنوان نیمه پنهان تاریخ در مجله زمانه منتشر شده است.

۹۵/۰۸/۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدحسن محب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی