درباره کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۲۲ ب.ظ
دکتر مصدق پیچیدگیهای سیاست بینالمللی را نمیشناخت و بخصوص نقش مستقل کانونهای قدرت در غرب را (منظورم مستقل از دولتهاست). ایشان روی دولت حزب دمکرات (دولت هری ترومن) بیش از حد حساب میکرد و دست حزب توده را باز گذاشته بود تا با بزرگنمایی «خطر کمونیسم» دولت آمریکا را بترساند و امتیاز بگیرد. دکتر مصدق روی «تضاد آمریکا و انگلیس» بیش از حد واقع حساب میکرد و تصور میکرد تا ابد میتوان از این تضاد به سود ایران استفاده کرد. مضافاً برنامه روشنی برای آینده نفت ایران نداشت و روش ایشان بیشتر پوپولیستی بود از طریق تحریک احساسات ناسیونالیستی ضد انگلیسی.
اشتباه بزرگ در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ رخ داد که با تحریک پشت پرده دربار و تحریک آشکار دکتر مظفر بقایی و حزب زحمتکشان، و با نقش فعال آیتالله کاشانی و حزب توده، علیه دولت تازه منصوب شده احمد قوام (قوامالسلطنه) شورش شد و به خون کشیده شد و به «قیام ملی ۳۰ تیر» موسوم شد. توجه کنیم که افرادی مثل سرگرد پرویز خسروانی و اوباش باصطلاح ورزشکار او از فعالین شورش ۳۰ تیر بودند. به این ترتیب، هم خاندان پهلوی انتقام تاریخی خود را از رجلی استخواندار چون قوامالسلطنه گرفت (که زمان احمد شاه جدیترین گزینه سیاسی رقیب رضا خان سردار سپه بود) و محمدرضا شاه «عقده» خود را، به دلیل نقش منحصربفرد قوام در حل مسئله آذربایجان، خالی کرد، و هم سیر حوادث به سمتی رفت که لاجرم به کودتا میانجامید. اگر دولت قوام دوام آورده بود، تعارض ایران و دولت وقت بریتانیا (دولت کلمنت اَتلی از حزب کارگر) بر سر نفت به شکلی مناسب حل میشد. دولت اَتلی دولتی بود که خود در داخل با تعارض کانونهای قدرتمند ذینفع در آشوب خاورمیانه مواجه بود. بعد، وضع عوض شد. در بریتانیا سِر وینستون چرچیل، رهبر حزب محافظهکار، به قدرت رسید و در آمریکا دولت جمهوریخواه ژنرال دوایت آیزنهاور. چرچیل در زمانی که وزیر جنگ بود دستور کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ را در ایران صادر کرده و سپس در مقام وزیر مستعمرات در ترسیم جغرافیای سیاسی خاورمیانه پساعثمانی نقشی مهم داشت. آیزنهاور هم بشدت نگران گسترش کمونیسم در ایران بود. بدینسان، طرح ساقط کردن دولت مصدق در لندن و واشنگتن به تصویب رسید.
RF:https://telegram.me/abdollahshahbazi/3195
۹۵/۰۵/۲۸