آقای زیباکلام در کتاب «رضاشاه» می گوید این چکیده بر اساس هزاران اسناد منتشرشده به نگارش درآمده است. شما که چند بار با ایشان مناظره داشته اید، این سخن را چقدر نزدیک به واقعیت می دانید؟
مجید تفرشی: مرحوم غنی متاسفانه به دلیل تعجیل ناشر کتابش، برای اتمام و تحویل اثر، برخلاف اصرار من، صرفا برای اسناد سهل الوصول در آرشیو ملی بریتانیا، مکاتبات تایپی با مبدا یا مقصد وزارت خارجه بریتانیا / (سریFO ۳۷۱) و اسناد تایپی گزینش شده در وزارت خارجه در لندن (سری FO ۴۱۶) را مورد استفاده قرار داد و به دلیل ضیق وقت، از استفاده از اسناد دست نویس این مجموعه ها، دیگر اسناد مهم در پرونده های دیگر آن آرشیو یا اسناد دیگر مؤسسات آرشیوی بریتانیا خودداری کرد. برخی از اسنادی که من در حدود ۲۷ سال اخیر در دوره زمانی ۲۰ساله ۱۹۲۱ تا ۱۹۴۱ در بریتانیا اجمالا بررسی و تحقیق کرده ام، شامل حدود ۱۱ هزار پرونده است که مهم ترین آنها به ترتیب کمیت، به این شرح است:
الف-پرونده های آرشیو ملی بریتانیا: اسناد مختلف وزارت خارجه، شامل موارد ذکرشده دربالاومهمتر از آنها، اسناد مهم محلی دارای مبدأ ایران، وزارت جنگ، هیئت دولت، سازمان امنیتی شنود، نیروی هوایی، وزارت های کشور،خزانه داری،مستعمرات،تجارت،دریاداری و انرژی، آرشیو شخصی سرپرسی لورن[ وزیر مختار انگلیس درتهران]، مجموعه مصادره ای آرشیوهای آلمان، بخش مجموعه نقشه ها و وزارت راه.
ب-اسناد دیگر آرشیوها: اسناد نایب السلطنه هند (محفوظ در بریتیش لایبرری)، انجمن سلطنتی امور آسیایی، کتابخانه بادلین دانشگاه آکسفورد، موسسه خاورمیانه دانشگاه آکسفورد، بخش شرقی دانشگاه کمبریج، دانشگاه نیوکسل، موزه سلطنتی جنگ در لندن و انجمن سلطنتی آسیایی.
این موارد را عمدا از این بابت گفتم که نشان دهم ادعای گزاف بررسی و مطالعه همه اسناد بریتانیایی برای نگارش کتاب رضاشاه که مکررا شفاهی و کتبی نقل شده، تا چه حد نادرست است و حتی کتابی که الهام بخش و ماخذ اصلی بخش مهم کتاب اخیر است هم با وجود استفاده مستقیم از برخی از این اسناد، چنین ادعای گزافی نکرده است. چنین ادعایی ضمن نادرست بودن از نظر علمی، متاسفانه به شدت در تحلیل، قضاوت و نتیجه گیری خرد و کلان آقای زیباکلام، به ویژه در مسئله سیاست بریتانیا درباره تحولات دو دهه رضاشاه تاثیر گذاشته و بعضا ایشان را به نتایجی نادقیق و سست سوق داده است. این کتاب درمجموع اثری ژورنالیستی در دفاع از رضاشاه است؛ دفاعی که به تصریح نویسنده، عکس العملی است در برابر چهار دهه تاریخ نگاری علیه رضاشاه. کتاب خلاصه نویسی از چند کتاب، به خصوص کتاب برآمدن رضاشاه دکتر غنی است. این رونویسی به شکلی صورت گرفته که آقای زیباکلام در کتاب رضاشاه، مجبور شده عینا به شیوه مرحوم غنی، عمده کار کاملا اقتباسی و خلاصه نویسی خود را به اوایل سلطنت رضاشاه اختصاص دهد. در نتیجه ۱۲ فصل از ۱۳ فصل کتاب، تا آبان ۱۳۰۴ ادامه می یابد و تنها در فصل پایانی، به شیوه ای شتاب زده به ۱۶ سال باقی ماجرا پرداخته است. البته این مشکل، کاملا برعهده سیروس غنی است که کارش را در آن برهه متوقف کرده و مجال ادامه پژوهش را از دکتر زیباکلام گرفته است. نویسنده کتاب رضاشاه که استاد قدیمی دانشگاه است، طبعا باید کار خود را از نظر شکل و محتوا الگویی برای دانشجویان و محققان قرار دهد. از نظر محتوا که اجمالا بحث شد، ولی در کل کتاب با شیوه ای کاملا شعاری و تبلیغاتی مجموعا از هفت یا هشت اثر تالیف و ترجمه و بدون زحمت مراجعه به متون اصلی و دیدن صدها منبع مهم دیگر استفاده شده است. از این میان البته دو کتاب، آثار دیگر خود نویسنده هستند. آقای زیباکلام در کتاب خود که تقریبا از منابع و تحلیل جدید بی بهره است، از روش شعاری سنتی قدیمی ادبیات چریکی و سیاسی و تیره کردن عبارت های خاص موردنظر در جای جای کتاب، (به عنوان ارزش افزوده نسبت به کتاب سیروس غنی) استفاده کرده و بی توجه به روش رفرنس دهی آکادمیک، بی اعتنا به ارائه فهرست منابع و تهیه فهرست اعلام نشان داده که در کارش با متخصصان و کارشناسان تاریخ کاری نداشته و صرفا عوام الناس کم سواد فاقد مطالعه جدی ناراضی از وضع موجود و جویای یک بت گمگشته و منجی افسانه ای را هدف گرفته تا واکنش رفتاری مشابه با سیاست تاریخ نویسی ظاهرا مورد نقدشان در طرف مقابل، مبتنی بر آبروبری از برخی و آبروخری برای برخی دیگر خلق کند.