آنچه گذشت و آنچه لازم است

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

انسان+زمان=انسان شدن انسان بنابراین تاریخ علم آموختن گذشته تکاملی انسانست

آنچه گذشت و آنچه لازم است

دغدغۀ فراگرفتن دانش تاریخ وادای زکات آموزش آن(زکاةُ العلم نشرُه)،تمرین سعۀصدروارتباط باخلق،مراغرق این دریای کران تاکران کرد.پس من غریق رادریابید.حتی به یک لمحۀ نظر.همین!

بایگانی

۱۷ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۶:۰۷۰۸
تیر

سه مفهوم سیاسی هستند که ما خیلی راحت با هم اشتباه می‌گیریمشان. اگر بخواهید هر کدام را دقیق بشناسید دست کم باید به دایرة‌المعارف‌های علوم سیاسی مراجعه کنید. اما در حد عوامانه‌ای که لازم است من بلد باشم که قاطیشان نکنم این می‌شود که می‌گویم.

توتالیتریزم یا توتالیتریانیزم یا تمامیت‌خواهی نوعی از حکومت است که فرد را در برابر حکومت به رسمیت نمی‌شناسد و به حکومت اجازه می‌دهد تا هر جا که صلاح دانست در امور فردی انسان‌ها دخالت و تعیین تکلیف کند.

دیکتاتوری حکومتی است که به رای مردم اهمیت نمی‌دهد رای از یک نقطه مثل شخص پادشاه، شخص دیکتاتور یا مثلا دفتر مرکزی حزب صادر می‌شود و همه باید تبعیت کنند.


فاشیزم حکومتی است که بر هیجانات توده‌ای استوار می‌شود. فاشیزم در ساز و کار برآمدنش تفاوتی با دموکراسی مطلق و بلاشرط ندارد. به همین دلیل است که پس از تجربه‌ی رایش سوم دموکراسی‌های محدود یا مشروط جای دموکراسی مطلق را گرفتند؛ لیبرال دموکراسی، سوسیال دموکراسی و همین که به‌ش می‌گوییم مردم‌سالاری دینی در وجه مشروط بودن دموکراسی با هم مشترک هستند.


منبع:پیج فیس بوک کورش علیانی

محمدحسن محب
۰۲:۱۲۰۷
تیر

در دوره دوم نخست وزیر دکتر مصدق به علّت قطع صادرات نفت و تحریم های اقتصادی و فشارهای دولت انگلستان، درآمد دولت به سرعت کاهش یافت و کشور دچار مشکلات شدید اقتصادی شد. در نتیجه دولت علاوه بر فروش اوراق قرضۀ ملّی ؛ ناچار برای جبران بخشی از کسری بودجه؛ اقدام به  فروش صدتومانی خدمت سربازی کرد.که پیش مردم به معافیت های "صدتومانی " مشهور شد.

محمدحسن محب
۰۲:۲۱۰۶
تیر

تشیع علوی تشیع شناخت است و معرفت
تشیع صفوی تشیع جهل است و معرفت

تشیع علوی تشیع سنت است
تشیع صفوی تشیع بدعت

تشیع علوی تشیع وحدت است
تشیع صفوی تشیع تفرقه

تشیع علوی تشیع عدل است (عدل در جهان،در جامعه، در زندگی)
تشیع صفوی تشیع عدل است (عدل فلسفی، عدل در روز قیامت مربوط به بعد از مرگ)

تشیع علوی تشیع رسم است
تشیع صفوی تشیع اسم است

تشیع علوی تشیع پیروی است
تشیع صفوی تشیع ستایش


سه عنصری که صفویه ترکیبی از آن هاست: سلطنت، تصوف و قومیت، و با پوششی از اسلام و مجموعاً "تشیع صفوی"! که در آن، مردم هم خود خدا را می پرستند و هم سایه خدا را و هم آیه خدا را.
....
در این جا تا آن جا که مجال هست، اصول اعتقادی دو فرقه را که ظاهراً به هم بسیار شبیه اند و باطناً در ضد هم اند، فهرست میکنم و هر اصلی را در هر دو مذهب معنی می کنم:

وصایت (در تشیع علوی): یعنی تویه پیغمبر، به فرمان خدا برای نشان دادن لایق ترین،‌ ذیحق ترین، بر مبنای علم و تقوی که در خاندان اویند.

وصایت (در تشیع صفوی): یعنی اصل حکومت انتصابی و موروثی و سلسله ارثی تنها بر مبنای نژاد و قرابت خانوادگی.

امامت (در تشیع علوی): یعنی رهبری پاک انقلابی برای هدایت مردم و بنای درست

امامت (در تشیع صفوی): یعنی اعتقاد به دوازده اسم معصوم مقدس ماوراء الطبیعه

عصمت (در تشیع علوی): یعنی اعتقاد به پاکی و تقوای رهبران فکری و اجتماعی، پیشوایان مسئول ایمان، علم و حکومت مردک، یعنی نفی حکومت خائن، نفی پیروی از عالم نا پاک، روحانی نادرست و وابسته به دستگاه های خلافت.

عصمت (در تشیع صفوی): یعنی ذات مخصوص و صفت استثنایی خاص موجودات غیبی که از نوع انسان خاکی نیستند و لغزش و خطا نمی توانند کرد و اعتقاد به این که آن چهار ده تن چنین ذات هایی بودند.

ولایت (در تشیع علوی): یعنتی تنها دوستی و رهبری و حکومت علی و علی وار پذیرفتن و لا غیر. دوستی علی، زیرا او نمونه عالی بندگی خداست، رهبری اش چون چراغ روشن هدایت است و رائد راستین قبیله بشریت، و حکومتش چون تاریخ انسان آرزوی عدل و آزادی و برابری اورا در پنج سال حکومتش دارد و ملت ها همه به آن نیازمندند.

ولایت (در تشیع صفوی): یعنی تنها حب علی را داشتن و از هر مسئولیتی مبری بودن و بهشت را به خاطر ولایت تضمین کردن و آتش دوزخ کارگر نیفتادن و اعتقاد به این که ولایت به درد خلق و اداره جامعه نمی‌خورد، بلکه به خدا کمک می‌کند و در اداره جهان طبیعت دست اندر کار است

شفاعت (در تشیع علوی): عامل کسب "شایستگی نجات"

شفاعت (در تشیع صفوی): وسیله "نجات ناشایسته"!


اجتهاد (در تشیع علوی): عامل حرکت مذهب در زمان و پا بپای تاریخ و انقلاب دائمی و تکاملی در بینش مذهبی و تکامل و تناسب حقوقی در تغییر و تحول نظام.

اجتهاد (در تشیع صفوی: عامل ثبوت و جمود و مانع پیشرفت و تغییر و تحول و نوآوری و وسیله تکفیر و تفسیق و محکومیت مطلق هر کار تازه، حرف تازه، راه تازه ای در دین، در نظام زندگی، در فکر، در علم، در جامعه، در همه چیز!

تقلید (در تشیع علوی): رابطه منطقی و علمی و طبیعی و لازم میان عامی یا غیر متخصص با عالم متخصص علوم مذهبی، در مسائل عملی و حقوقی که جنبه فنی و تخصصشی دارد

تقلید (در تشیع صفوی): اطاعت کور کورانه از روحانی و تابعیت مطلق و بی چون و چرا از عقل و عقیده و حکم روحانی، و به تعبیر قرآن، پرستش روحانی مذهبی!

عدل (در تشیع علوی): عقیده ای است درباره صفت خدا که عادل است و جهان بر عدل است و نظام و اجتماع و زندگی نیز باید بر عدل باشد و ظلم و نا برابری نظامی غیر طبیعی و ضد ا لهی است و عدل یکی از دو پایه اساس مذهب است، که عدل هدف رسالت است، شعار بزرگ اسلام است

عدل(در تشیع صفوی): بحثی است در صفات الهی مربوط به بعد از مرگ و پیش بینی یا تعیین تکلیف برای خدا که در قیامت چگونه قضاوت می کند؟ به این طرف پیش از مرگ مربوط نیست چون پیش از مرگ، بحث عدل مربوط به شاه عباس است، کار قیصر را به قیصر واگذار، کار خدا را به خدا. دنیا قلمرو سلطنت شاه عباس است آخرت قلمرو سلطنت خدا

دعا (در تشیع علوی): متنی است که می آموزد، آگاه می کند، نیکی و زیبایی را تلقین می کندف و عملی است که روح را به معراج روحانی می برد، از روز مرگی به در می کشد، به خدا نزدیک می کند، تعلیم و تربیت می دهد

دعا (در تشیع صفوی): وردی است که خاطر جمعی می آورد، تخدیر می کند، امید واهی می دهد، ثواب های بی ربط به قضیه به بار می آورد و جانشین مسئولیت های سنگین که خرج دارد و زحمت و ضرر و خطر، می شود.

انتظار (در تشیع علوی): آمادگی روحی و عملی و اعتقدی برای اصلاح انقلاب، تغییر وضع جهان و ایمان قاطع به زوال ظلم و پیروزی عدل و روی کار آمدن طبقه محروم و اسیر و وراثت زمین به توده غارت شده و انسان های صالح و خود سازی برای انقلاب جهانی.

انتظار (در تشیع صفوی): وادادگی روحی و عملی و اعتقادی برای تسلیم به وضع موجود، توجیه فسار و جبری دیدن هرچه آید سال نو گویم دریغ از پارسال و نفی مسئولیت، یأس از اصلاح و محکومیت قبلی هر قدمی

غیبت(در تشیع علوی): مسئولیت مردم در تعین سرنوشت، ایمان، رهبری و زندگی معنوی و اجتماعی خود. برای تعیین رهبری از مردم آگاه و مسئو و پاک که بتواند جانشین رهبری امام باشد.

غیبت( در تشیع صفوی): سلب مسئولیت از همه کس. تعطیل همه احکام اسلام، بیهوده بودن هر کاری، غیر مشروع بودن قبول هر مسئولیت اجتماعی ای به عذر این که فقط امام می تواند رهبری کند و فقط از امام می توان تبعیت کرد و در برابر امام می توان مسئول بود و او هم غایب است پس هیچی به هیچی!!!


محمدحسن محب
۱۶:۱۷۰۴
تیر

نظر:اکثرعلمای شیعه می گویندهمانطور که گله چوپان می خواهدمملکت و مردم هم شاه(یک نفر که حرف آخر رابزند)می خواهندوبه رأی مردم اعتقاد ندارند ولی الآن بخاطر وضعیت جامعه و جهان رأی گیری را می پذیرند.

نقد: نقش مردم در پذیرش و مشروعیت حاکمیت  در تشیع را در رفتار امام علی(ع) در مقابل خلفا باید ارزیابی کنید ایشان فقط وقتی قبول حاکمیت نمودند که رأی عامه یا در فرهنگ آنروز سران قبایل به درب خانه ایشان هجوم آوردند و با  امتناع امام و اصرار مردم و منوط به شروطی امام پذیرفتند . چنین رفتاری یعنی ارزش نقش مردم در مشروعیت را در رفتار امام حسن (ع) در مقابل معاویه و رفتار امام حسین (ع) بعد از درخواست مردم کوفه و یا منع امام صادق (ع) از حرکتهای انقلابی و شورشی در برابر خلفا بدلیل عدم پشتوانه مردمی  باید جستجو کنید . این نمونه ها  و نمونه های متعدد دیگر گواه  نقش مردم و پذیرش مردمی در مشروعیت حکومت در فلسفه سیاسی تشیع است .


محمدحسن محب
۰۳:۳۲۰۳
تیر

ویژگی اولشان این است که‌ گفتمانشان، یک گفتمان مدرن است. به‌ این معنا که‌ یک شیوه‌ی خاصی از سخن گفتن را مورد استفاده‌ قرار می‌دهند که‌ این شیوه‌ی خاصّ، از یک شبکه‌ای از واژه‌ها و اطلاعات استفاده‌ می‌کند که‌ این شبکه‌ از یکسو بر یک نظام معیشتی جدید و از سوی دیگر بر نظام اندیشگی جدید (نظامی که پس از پیدایش تجدّد در جهان شکل گرفته است)، مبتنی است. اصطلاحات و شیوه‌ی سخن گفتن آنان به نوعی به نحوه‌ی معیشت مدرن و نظام‌های اندیشگی مدرن برمی‌گردد و همه گفتمان مدرن دارند.

🔹ویژگی دوم؛ این است که برخوردشان با واقعیت موجود (رفتار‌ها، روابط میان افراد باور‌ها و دیدگاه‌ها، ساختارهای اجتماعی)، یک برخورد انتقادی است. یعنی آنان تمامی این موارد را با معیارهایی زیر سؤال می‌برند، نقد می‌کنند و گاهی وضعیت موجود را به نفع وضعیتی که در ذهن خود مطلوب می‌دانند، نقّادی می‌کنند.

🔹ویژگی سوم این است که از «موضع انسان» به مسایل نگاه می‌کنند. یعنی نگاه‌شان معطوف به انسان و مسایل مبتلا به انسان است. حتّی زمانیکه درباره‌ی دین بحث می‌کنند، از این زاویه بررسی می‌کنند که انسان چه نیازی به دین دارد یا دین آمده تا کدام مشکل انسان را برطرف کند؛ یعنی همه‌ی مسائل، درباره‌ و حول محور انسان است و از این زاویه است که حتی مسایل الهی و دینی را هم بررسی می‌کنند. به نوعی انسان و مسایل مبتلا به او، جایگاهی محوری در مباحثشان دارد.

🔹ویژگی چهارم احساس یک «تعهّد اجتماعی» است. آنان احساس می‌کنند در جامعه‌ای که در آن، زندگی می‌کنند نمی‌توانند نسبت به مسایل و مشکلات‌اش، بی‌تفاوت باشند، به‌ عبارتی دیگر، نوعی رسالت در خود می‌بینند که باید کاری برای جامعه بکنند و از وضع موجودِ نامطلوب به سوی وضعیتِ ناموجودِ مطلوب پیش ببرند، برخلاف عالمانی که کارشان صرفاً کار علمی است و تعهّدشان تنها به معیارهای علمی است و تعهّدی اجتماعی احساس نمی‌کنند. آکادمیسین‌ها بسیار کمتر احساس نوعی رسالت اجتماعی می‌کنند🔺

*علیرضا علوی تبار

محمدحسن محب
۱۵:۵۶۰۲
تیر

🔹در تشیع به دلیل اختلاف در منظر دینی – سیاسی با اسلام رسمی و دولتی دوران خلفای اموی و عباسی، تسامح و رواداری در برابر اندیشه‌های بیگانه و دگراندیشان و غیرمسلمانان ریشه دارتر بوده است.
🔹در تشیع جهاد تنها در شکل دفاع در برابر تجاوز دشمن توجیه بردار است و «کفر کافران» توجیه کننده جهاد بر ضد آنان نیست.
🔹خرد گرایی و عنصر اجتهاد که در نظام حقوقی و الهیات شیعی به رسمیت شناخته شده، نوسازی و نواندیشی را در فقه و کلام هموارتر کرده است.
🔹در تشیع امامی گرچه در موضوع «امامت دینی» که مقوله‌ای کاملا دینی است، شورا معتبر نیست ولی بیشتر فقهای شیعه در مسئله حکومت به رای مردم در تعیین سرنوشت، به نحوی از انحاء دست کم در دوره غیبت امام زمان تاکید می کنند.
🔹دگراندیشی در تشیع زمینه طبیعی تری داشته است و برخلاف اسلام سنی، برخورد با دگراندیشی همواره در چارچوبهای تنگ حقوقی و بر اساس آموزه سنت/بدعت محدود نمی شده است.

حسن انصاری، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات عالی دانشگاه امریکایی پرینستون در یادداشتی به تبیین سؤال فوق پرداخت.

محمدحسن محب
۰۳:۲۹۰۱
تیر

 واقعه مسجد گوهرشاد به تجمع مردم مشهد در مسجد گوهرشاد در اعتراض به تغییر لباس و سرکوب این تجمع توسط حکومت رضاخان اشاره دارد. مردم مشهد در تیر ماه سال ۱۳۱۴ در اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و بدنبال حصر آیت الله سید حسین قمی، در مسجد گوهرشاد تحصن کردند و شیخ محمدتقلی بهلول برای مردم سخنرانی نمود. این تحصن به شدت سرکوب و عده‌ای کشته و زخمی شدند.


کشف حجاب به وقایعی اشاره دارد که به دنبال تصویب قانونی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ به تاریخ ایران رخ داد که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند.

یعنی قیام مسجد گوهرشاد در تیرماه 1314  و کشف حجاب در دی ماه همان سال اتفاق افتاده است و در پاسخ به کشف حجاب نبوده است.

محمدحسن محب